کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مصام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مصام
لغتنامه دهخدا
مصام . [ م َ ] (ع اِ) مصامة. ایستادنگاه اسب . (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ): مصام الفرس ؛ ای مقامه .
-
واژههای همآوا
-
مسام
فرهنگ فارسی معین
(مَ مّ) [ ع . ] (اِ.) جِ سُمّ؛ سوراخ های ریز پوست بدن که عرق بدن از آن ها دفع می شود.
-
مسام
لغتنامه دهخدا
مسام . [ م َ سام م ] (ع اِ) مسام الجسد؛ سوراخهای بن هر موی . (منتهی الارب ). سوراخهای بن موی . (دهار). سوراخها و منافذ بدن ، چون رستنگاههای موی ، و آن را میتوان جمع سُم ّ دانست به معنای سوراخ چون محاسن و حسن ، و یا واحد آن را مَسَم ّ فرض کرد چنانکه و...
-
مسام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مسامّ، جمعِ مَسَمّ] [قدیمی] masām[m] سوراخهای زیر پوست بدن که عرق از آنها دفع میشود.
-
جستوجو در متن
-
مصامة
لغتنامه دهخدا
مصامة. [ م َ م َ ] (ع اِ) مصام . ایستادنگاه اسب . (ازمنتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). رجوع به مصام شود.