کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مشکویی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مشکویی
لغتنامه دهخدا
مشکویی . [ م َ ] (اِخ ) بمعنی آخر مشکویه است که نام نوایی و لحنی از موسیقی باشد. (برهان ). نام نوایی از موسیقی . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
فرخار
لغتنامه دهخدا
فرخار. [ ف َ ] (اِخ ) نام شهری است منسوب به خوبان و صاحب حسنان . (برهان ). شهری در ترکستان . (یادداشت به خط مؤلف ). کرسانک شهری است از تبت و اندر وی بتخانه های بزرگ است و آن را فرخار بزرگ خوانند. (حدود العالم ) : فرخار بزرگ نیک جایی است گر معدن آن ب...
-
مشکو
لغتنامه دهخدا
مشکو. [ م ُ / م َ ] (اِ) مشکوی . بتخانه . (برهان ) (فرهنگ رشیدی ). بتخانه را گویند. (فرهنگ جهانگیری ) (از آنندراج ). بتخانه و بتکده . (ناظم الاطباء) : نه چون خسروانی نه چون تو بتابت و برهمن دید مشکوی گنگ . خسروانی .مردی که سلاحی بکشدچهره ٔ آن مردبردی...