کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مشکوک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مشکوک
/maškuk/
معنی
آنکه یا آنچه در مورد آن به گمان بیفتند؛ مبهم؛ چیزی که دربارۀ آن شک پیدا شده؛ آنچه مورد شک باشد.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. دودل، مردد
۲. شبههزا، شبههناک، مشتبه
۳. بدگمان، مظنون
۴. شکاک، ظنین
برابر فارسی
گمان انگیز، گمانیک، بدگمان
دیکشنری
doubtful, dubious, equivocal, fishy, mistrustful, questionable, shaky, suspect, suspicious
-
جستوجوی دقیق
-
مشکوک
واژگان مترادف و متضاد
۱. دودل، مردد ۲. شبههزا، شبههناک، مشتبه ۳. بدگمان، مظنون ۴. شکاک، ظنین
-
مشکوک
فرهنگ واژههای سره
گمان انگیز، گمانیک، بدگمان
-
مشکوک
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) آنچه مورد شک باشد، نامعلوم .
-
مشکوک
لغتنامه دهخدا
مشکوک . [ م َ ] (ع ص ) گمان کرده شده در کار. (آنندراج ). گمان کرده شده و مبهم . و در گمان و محتمل و غیریقین و غیرمعلوم و غیرمحقق و شبهه دارو احتمالی . (ناظم الاطباء). چیزی که درباره ٔ آن شک کنند. گمان کرده شده . چون لفظ شک مصدر لازم است باید اسم مفعو...
-
مشکوک
دیکشنری عربی به فارسی
تصادفي , اتفاقي
-
مشکوک
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] maškuk آنکه یا آنچه در مورد آن به گمان بیفتند؛ مبهم؛ چیزی که دربارۀ آن شک پیدا شده؛ آنچه مورد شک باشد.
-
مشکوک
دیکشنری فارسی به عربی
باطني , غير ثابت , غير موکد , مثير للشک , مرتاب , مريب , مظلل
-
واژههای مشابه
-
مشکوک شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ظنین شدن، بدگمان شدن ۲. تردید کردن، مرددشدن
-
تماسهای مشکوک
دیکشنری فارسی به عربی
الإتصالات المشبوهة
-
دارای اعتبار مشکوک
دیکشنری فارسی به عربی
مزور
-
مظنون و مشکوک
فرهنگ گنجواژه
مورد ظن.
-
جستوجو در متن
-
contumeliousness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مشکوک
-
sprusado
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مشکوک