کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مشکل کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
مشکل پسند
دیکشنری فارسی به عربی
صعب
-
مشكل شد
دیکشنری فارسی به عربی
استفحل
-
organic problem-solving
مشکلگشایی آگاهانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] در روانشناسی گشتالت، راهبردی برای حل مشکلات که با بصیرت و تفکر خلاقانه همراه است
-
mechanical problem-solving
مشکلگشایی ماشینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] در روانشناسی گشتالت، راهبردی برای حل مشکلات که مبتنی بر عادت و عدم توجه به ماهیت درونی مشکل است
-
aggregation problem
مشکل همافزودی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] پیچیدگیای که از دیدگاه نظری یا کاربردی، برای استفاده از یک معیار همافزود در سطح یک همافزود پایینتر، بروز میکند
-
problem-solving behaviour
رفتار مشکلگشا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] فرایندی گامبهگام که در آن فرد ازطریق آزمون و خطا برای غلبه بر دشواریها و رسیدن به نتیجه تلاش میکند
-
مشکل وپیچیده سازی
دیکشنری فارسی به عربی
حيرة
-
مشکل و مسئله
فرهنگ گنجواژه
معضل.
-
مشکل و معضل
فرهنگ گنجواژه
مشکل.
-
معضل و مشکل
فرهنگ گنجواژه
مشکل.
-
آجیل مشکل گشا
واژهنامه آزاد
ترکیب خاصی از آجیل است که در فرهنگ و سنن ایرانی ریشه دارد
-
general problem solver, GPS 2
نرمافزار مشکلگشای عام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] برنامهای رایانهای که عملکرد انسان در حل مسائل را شبیهسازی میکند
-
جستوجو در متن
-
سهل کردن
واژگان مترادف و متضاد
آسان کردن، ساده کردن ≠ دشوار کردن، غامض کردن، پیچیده کردن، مشکل کردن
-
impede
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مانع، مانع شدن، مشکل کردن، باز داشتن، ممانعت کردن
-
impedes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مانع می شود، مانع شدن، مشکل کردن، باز داشتن، ممانعت کردن