کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مشکدوز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مشکدوز
لغتنامه دهخدا
مشکدوز. [ م َ] (نف مرکب ) کسی که خیک و مشک میدوزد. (ناظم الاطباء). خراز. (یادداشت مؤلف ). دوزنده ٔ خیک : دلدار مشکدوز کز او پاره شد جگرچون گفتمش که دوز، دلم ساخت پاره تر.سیفی (از بهار عجم ).
-
جستوجو در متن
-
خراز
واژگان مترادف و متضاد
۱. بوتیکدار، خرازیفروش، لوکسفروش ۲. گردنبندفروش، مهرهفروش ۳. مشکدوز
-
خرز
لغتنامه دهخدا
خرز. [ خ َ رَ ] (ع اِ) مهره . (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از منتهی الارب ).- خرزالظهر ؛ مهره ٔ پشت . (منتهی الارب ). || اسباب خرده فروشی را گویند از مهره و آیینه و شانه و امثال آن ، چه خرزی خرده فروش باشد. (از برهان قاطع). در حاشیه ٔ برهان قاط...