کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مشکبار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مشکبار
/mo(e)škbār/
معنی
آنچه که بوی مشک پراکنده سازد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
musky
-
جستوجوی دقیق
-
مشکبار
فرهنگ فارسی معین
(مُ) (ص فا.) 1 - چیزی که از آن مشک ببارد. 2 - کنایه از: معطر.
-
مشکبار
لغتنامه دهخدا
مشکبار. [ م ُ / م ِ ] (نف مرکب ) هر چیزی که مشک از آن می بارد و پراکنده میگردد. (ناظم الاطباء). مشک افشان . خوشبوی ساز. عطرافشان : جعدشان در مجلس اومشکبارزلفشان در پیش او عنبرفشان . فرخی .کنار تو از روی معشوق ، خوش دو دست تو از زلف بت ، مشکبار. فرخی ...
-
مشکبار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [سنسکریت. فارسی] [قدیمی، مجاز] mo(e)škbār آنچه که بوی مشک پراکنده سازد.
-
مشکبار
دیکشنری فارسی به عربی
مسکي
-
واژههای مشابه
-
مشکبار، مشکبار
واژگان مترادف و متضاد
۱. مشکفشان، مشکافشان، معطر، مشکریز ۲. عطرآگین، مشکسا
-
جستوجو در متن
-
musky
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مشکی، مشک دار، مشکبار
-
muskier
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مشکیر، مشک دار، مشکبار
-
مسکي
دیکشنری عربی به فارسی
مشکبار , مشک دار
-
muskiest
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مسخره، مشک دار، مشکبار
-
مشکفشان
واژگان مترادف و متضاد
خوشبو، عطرآگین، عطرآمیز، معطر، مشکبار، مشکآگین، مشکریز، مشکآمیز، مشکافشان
-
سبزفام
لغتنامه دهخدا
سبزفام . [ س َ ] (ص مرکب ) سبزرنگ : این برنگ سبز کرده پایها را سبزفام وآن بمشک ناب کرده چنگها را مشکبار.منوچهری .
-
مشک فشان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [سنسکریت. فارسی] [قدیمی] mo(e)škfešān = مشکبار: ◻︎ نفس باد صبا مشکفشان خواهد شد / عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد (حافظ: ۳۳۶).
-
بشپولیدن
لغتنامه دهخدا
بشپولیدن . [ ب ِ دَ ] (مص ) پراکنده کردن و پریشان کردن . (ناظم الاطباء) : آن گیسوی مشکبار خوش بشپول وان چرخ گهرفشان چودریا کن .شرف شفروه (از جهانگیری و انجمن آرا).