کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مشوق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مشوق
/mošavveq/
معنی
آرزومندکننده؛ بهشوقآورنده.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
محرض، محرک، مروج
برابر فارسی
امیدده، برانگیزنده
دیکشنری
come-on, encouragement, incentive, inducement, instigation, patron, stimulant, stimulus, supportive
-
جستوجوی دقیق
-
مشوق
واژگان مترادف و متضاد
محرض، محرک، مروج
-
incentive
مشوق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] محرک بیرونی که برانگیزندۀ رفتار موجود زنده است
-
مشوق
فرهنگ واژههای سره
امیدده، برانگیزنده
-
مشوق
فرهنگ فارسی معین
(مُ شَ وَّ) [ ع . ] (اِفا.) به شوق آورده شده .
-
مشوق
فرهنگ فارسی معین
(مُ شَ وِّ) [ ع . ] (اِمف .) تشویق کننده ، بر سرشوق آورنده .
-
مشوق
لغتنامه دهخدا
مشوق . [ م َ ] (ع ص ) به آرزو آورده شده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). شائق . (آنندراج ) (غیاث ) : کشتئی اندر غروبی یا شروق که نه شایق ماندآنگه نه مشوق . مولوی .|| عاشق . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
مشوق
لغتنامه دهخدا
مشوق . [ م ُ ش َوْ وَ ] (ع ص ) به آرزو درآورده شده . (غیاث ) (آنندراج ).
-
مشوق
لغتنامه دهخدا
مشوق . [ م ُ ش َوْ وِ ] (ع ص )به آرزو درآورنده کسی را. (غیاث ) (آنندراج ) (منتهی الارب ). آنکه به آرزو و شوق آورد. (یادداشت مؤلف ).
-
مشوق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] mošavveq آرزومندکننده؛ بهشوقآورنده.
-
مشوق
دیکشنری فارسی به عربی
حافز
-
جستوجو در متن
-
incentive program
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برنامه مشوق
-
مروج
واژگان مترادف و متضاد
ترویجدهنده، رواجدهنده، مشوق
-
محرض
واژگان مترادف و متضاد
محرک، مشوق، برانگیزاننده
-
برانگیزنده
واژگان مترادف و متضاد
۱. محرک ۲. مشوق