کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مشهدی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مشهدی
/mašhadi/
معنی
۱. از مردم مشهد.
۲. مربوط به مشهد: خربزۀ مشهدی.
۳. تهیهشده در مشهد.
۴. ویژگی کسی که به زیارت مرقد امام رضا (در مشهد) رفته باشد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مشهدی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص نسب .) منسوب به مشهد. 1 - مردم مشهد. 2 - کسی که به زیارت مشهد مقدس رفته .
-
مشهدی
لغتنامه دهخدا
مشهدی . [ م َ هََ ] (اِخ ) تیره ای از ایل بویراحمدی کوه کیلویه ٔ فارس . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 88).
-
مشهدی
لغتنامه دهخدا
مشهدی . [ م َ هََ ] (ص نسبی ) منسوب به شهر مقدس مشهد. || لقب کسی که مزار امام ثامن ، علیه الصلوةوالسلام را زیارت کرده باشد. (ناظم الاطباء).
-
مشهدی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به مشهد، مرکز استان خراسان رضوی) [عربی. فارسی] mašhadi ۱. از مردم مشهد.۲. مربوط به مشهد: خربزۀ مشهدی.۳. تهیهشده در مشهد.۴. ویژگی کسی که به زیارت مرقد امام رضا (در مشهد) رفته باشد.
-
واژههای مشابه
-
ندیم مشهدی
لغتنامه دهخدا
ندیم مشهدی . [ ن َ م ِ م َ هََ ] (اِخ ) زکی (میرزا...)، مشهدی الاصل اصفهانی المنشاء، متخلص به ندیم . از شاعران قرن دوازدهم است ، و به عهدشاه سلطان حسین صفوی ملازم محمدزمان خان بیگدلی سپهسالار خراسان بود، سپس به خدمت نادرشاه رسید و سرانجام به هنگامی ک...
-
نظیر مشهدی
لغتنامه دهخدا
نظیر مشهدی . [ ن َ رِ م َ هََ ] (اِخ ) از شاعران قرن یازدهم هجری قمری و معاصر نظیری نیشابوری است . وی ابتدا نظیری تخلص داشته و«به سال هَ . ق . به هندآمده نظیری نیشابوری از او خواست که ترک این تخلص کند، وی یاء آخر را انداخت و از آن به بعد نظیر تخلص شد...
-
نظیری مشهدی
لغتنامه دهخدا
نظیری مشهدی .[ ن َ ری ِ م َ هََ ] (اِخ ) رجوع به نظیر مشهدی شود.
-
سلطانعلی مشهدی
لغتنامه دهخدا
سلطانعلی مشهدی . [ س ُ ع َ ی ِ م َ هََ ] (اِخ ) (841 - 926 هَ.ق .) نظام الدین ، خطاط، او را به القاب «قبلةالکتاب «»زبدةالکتاب » «سلطان الحفاظین » «کاتب السلطانی » «کاتب السلطان » خوانده اند. وی در زادگاه خود کسب کمال کرد و بسال 865 هَ .ق . سلطان ابوس...
-
علی مشهدی
لغتنامه دهخدا
علی مشهدی . [ ع َ ی ِ م َ هََ ] (اِخ ) ابن احمد عادلی عاملی مشهدی غروی . رجوع به علی عادلی شود.
-
علی مشهدی
لغتنامه دهخدا
علی مشهدی . [ ع َ ی ِ م َ هََ ] (اِخ ) ابن احمدبن محمدبن ابراهیم حسینی مشهدی احسائی . ملقب به جمال الدین . رجوع به علی احسایی شود.
-
غیاث مشهدی
لغتنامه دهخدا
غیاث مشهدی . [ ث ِ م َ هََ ] (اِخ ) (مولانا...) از اهل مشهد بود، و به صنعت رنگرزی اشتغال داشت . این رباعی از اوست :خوبان که ز جام حسن مستند همه هر عهد که بستند شکستند همه با عاشق خویش آشنایی نکنندبیگانه و بیگانه پرستند همه .(از صبح گلشن ص 300).
-
واصف مشهدی
لغتنامه دهخدا
واصف مشهدی . [ ص ِ ف ِ م َ هََ ] (اِخ ) (ملا ابراهیم ...) شاعری است متخلص به واصف از اهالی مشهد. نصرآبادی درباره ٔ آن چنین گوید: مدتی در خدمت عالیحضرت میرزامحسن متولی مشهد مقدس بود. دست از ملازمت کشیده به مدرسه رفته به تحصیل مشغول شد و در این سال ارا...
-
حجت مشهدی
لغتنامه دهخدا
حجت مشهدی . [ ح ُج ْ ج َ ت ِ م َ هََ ] (اِخ ) سیدمهدی بن غیاث الدین ملقب به پیشنماز مشهدی . نصرآبادی در تذکره ٔ خود احوال او را یاد کرده گوید از کودکی علم آموخت و دیوانی مشتمل بر چهارهزار بیت دارد و من آنرا ندیده ام . در مطلع الشمس نیز احوالش آورده و...
-
حجة مشهدی
لغتنامه دهخدا
حجة مشهدی . [ ح ُج ْ ج َ ت ِ م َ هََ ] (اِخ ) رجوع به حجت مشهدی شود.