کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مشنق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مشنق
لغتنامه دهخدا
مشنق . [ م َ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شرفخانه در بخش شبستر شهرستان تبریز که 113 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
-
مشنق
لغتنامه دهخدا
مشنق . [ م ُ ش َن ْ ن َ ] (ع ص ) گوشت پاره پاره . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مقطع. (از اقرب الموارد): لحم مشنق ؛ گوشتی پاره کرده . (مهذب الأسماء). || خمیر مقطع مالیده با زیت ترتیب داده .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). خمیر قطعه قطعه کرد...
-
جستوجو در متن
-
تشنیق
لغتنامه دهخدا
تشنیق . [ت َ ] (ع مص ) چوب شنیق در خانه ٔ کبت انگبین کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || تقطیع بالطول . (تاج المصادر بیهقی ). پاره پاره نمودن وآراستن چیزی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از قطر المحیط). در معنی این مصدر ...
-
شرفخانه
لغتنامه دهخدا
شرفخانه . [ ش َ رَ ن َ / ن ِ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای پنجگانه ٔ شبستر، در جنوب باختری بخش واقع و از شمال به میشوداغ (میشاب ) از جنوب به بخش دهخوارقان و از خاور به دهستان خامنه و از باختر به شهرستان شاهپور محدود است . قراء دهستان قسمتی در ساحل در...