کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مشنف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مشنف
/mošannaf/
معنی
زینت و آرایشدادهشده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مشنف
لغتنامه دهخدا
مشنف . [ م ُ ش َن ْ ن َ ] (ع ص ) زن گوشواره نهاده . (آنندراج ). آراسته شده با گوشواره . (ناظم الاطباء) : او سکه و خطبه به القاب سلطان مشرف گردانید و اسماع و آذان را باستماع آن مشنف . (جهانگشای جوینی ).
-
مشنف
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mošannaf زینت و آرایشدادهشده.
-
جستوجو در متن
-
مقرط
لغتنامه دهخدا
مقرط. [ م ُ ق َرْ رَ ](ع ص ) به گوشواره زینت داده شده . (غیاث ) (آنندراج ).آراسته شده با گوشواره . (ناظم الاطباء) : وگوش ایام عاطل را به جواهر مدح زاهر، که مخلد ماند،مقرط می گرداند. (منشآت خاقانی چ محمد روشن ص 165). ایزدتعالی افواه جهانیان را... به ا...