کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مشمت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مشمت
لغتنامه دهخدا
مشمت . [ م ُ ش َم ْ م َ ] (ع ص ) ملک مشمت ؛ پادشاه سلام و تحیت کرده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
مشمت
لغتنامه دهخدا
مشمت . [ م ُ ش َم ْ م ِ ] (ع ص ) کسی که دعای خیر میکند و تهنیت و مبارک بادمیگوید. (ناظم الاطباء). و رجوع به ماده ٔ قبل شود.
-
جستوجو در متن
-
حصین
لغتنامه دهخدا
حصین . [ ح ُ ص َ ] (اِخ ) ابن مشمت التمیمی . صحابیست . و او تمام ملک خویش بصدقه داد و حضرت رسول اکرم صلوات اﷲ علیه مقداری زمین بدو بخشید. (الاصابة ج 2 ص 21).
-
اصیهب
لغتنامه دهخدا
اصیهب . [ اُ ص َ هَِ ] (اِخ ) آبی است نزدیک مروت در دیار بنی تمیم متعلق به بنی حمان (تیره ای از بنی تمیم ) که پیامبر (ص ) آب مزبور و چند آب دیگر را به حصین بن مشمت اقطاع فرمود هنگامی که اسلام آورد و در شمار وفدها نزد وی رفت . (از معجم البلدان ).
-
جراد
لغتنامه دهخدا
جراد. [ ج ُ ] (اِخ ) آبی است بدیاربنی تمیم نزدیک مروت که وقعه ٔ کلاب دوم در آنجا روی داد. (از معجم البلدان ) (از منتهی الارب ) : و لقد عرکن بآل کعب عرکةًبلوی جراد فلم یدعن عمیداالاّ قتیلا قد سلبنا بزه تقع النسور علیه او مصفودا. جریر (از معجم البلدان ...