کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مشمئز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مشمئز
/mošma'ez[z]/
معنی
رمیده؛ بیزار؛ متنفر.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
بیزار، بیمیل، ضجور، متنفر ≠ راغب، مایل
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مشمئز
واژگان مترادف و متضاد
بیزار، بیمیل، ضجور، متنفر ≠ راغب، مایل
-
مشمئز
فرهنگ فارسی معین
(مُ مَ ئِ) [ ع . ] (اِفا.) بیزار، رمیده .
-
مشمئز
لغتنامه دهخدا
مشمئز. [ م ُ م َ ءِزز ] (ع ص ) ترسان . || ناخوش دارنده و رمنده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رمیده . ناخوشدل . (زمخشری ). کارِه . نافر. (یادداشت مؤلف ).
-
مشمئز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: مشمئزّ] mošma'ez[z] رمیده؛ بیزار؛ متنفر.
-
واژههای مشابه
-
مشمئز شدن
واژگان مترادف و متضاد
بیزارشدن، دلزده شده، متنفر گشتن ≠ راغب شدن، شایق شدن، مشتاق گشتن
-
مشمئز کردن
واژگان مترادف و متضاد
بیزار ساختن، متنفر کردن، دلزده کردن ≠ شایق کردن
-
جستوجو در متن
-
متنفر
واژگان مترادف و متضاد
بیزار، دلزده، رمیده، فراری، گریزان، مشمئز، منزجر، نفور ≠ راغب، شایق
-
متنفر کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیزار کردن، نفرتزده کردن، مشمئز کردن، منزجر کردن، دلزده کردن ۲. رماندن، فراریدادن، گریزان کردن
-
مشتاق کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. آرزومند کردن، راغب کردن، بسیار مایل کردن، شایق کردن ۲. عاشق کردن ≠ بیزار کردن، مشمئز کردن
-
بیزار شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. متنفر شدن، مشمئز شدن، وازده شدن ≠ راغب شدن ۲. بیمیل شدن، دلزده شدن
-
loathe
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لعنتی، نفرت داشتن از، بیزار بودن، بد دانستن، منزجر بودن، بیزار کردن، مشمئز شدن
-
loathes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نفرت، نفرت داشتن از، بیزار بودن، بد دانستن، منزجر بودن، بیزار کردن، مشمئز شدن
-
سردبیان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] sardbayān کسی که سخنش گرم و گیرا نباشد؛ آنکه با سخنان سرد دیگری را مشمئز و آزرده سازد.