کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مشققه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مشققه
لغتنامه دهخدا
مشققه . [ م ُ ش َق ْ ق َ ق َ / ق ِ ] (از ع ، ص ) تأنیث مشقق . چاک زده شده شکافته و دریده . (از یادداشت مؤلف ) : بادا سرت بمطرقه ٔ هجو سوزنی تا جایگاه درد شقیقه مشققه .سوزنی (ازیادداشت مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
مطرقه
لغتنامه دهخدا
مطرقه . [ م ِ رَ ق َ ] (ع اِ) خایسک آهنگران . (منتهی الارب ) (آنندراج ). پتک و چکش آهنگران که به هندی هتورا و گهن گویند. (غیاث ). خایسک . (مهذب الاسماء) (لغت نامه اسدی ) (زمخشری ). چکوچ . (فرهنگ اسدی نخجوانی ). چکش . کوبیازه و کوبین و خایسک آهنگری و ...
-
شقیقة
لغتنامه دهخدا
شقیقة. [ ش َ ق َ ] (ع اِ) شقیقه . شکاف میان دو کوه که گیاه رویاند یا زمین نیکو رویاننده ٔ گیاه میان دو پشته ٔ ریگ . (منتهی الارب )(آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). گشاده ٔمیان دو ریگ . ج ، شقایق . (مهذب الاسماء). || شکاف و رخنه . ج ، شَقائ...