کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مشفقانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مشفقانه
/mošfeqāne/
معنی
از روی مهربانی و دلسوزی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
دلسوزانه، محبتآمیز، مهربانانه ≠ نامهربانانه
برابر فارسی
دلسوزانه
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مشفقانه
واژگان مترادف و متضاد
دلسوزانه، محبتآمیز، مهربانانه ≠ نامهربانانه
-
مشفقانه
فرهنگ واژههای سره
دلسوزانه
-
مشفقانه
لغتنامه دهخدا
مشفقانه . [ م ُ ف ِ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) از روی مهربانی و محبت . (ناظم الاطباء). محبت آمیز. (از فرهنگ جانسون ) : نصیحت خالص از ریا و صادقانه و وعظ نصیحت آمیز مشفقانه . (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 94).خانه داری و اعتماد سرای یک یک آوردمشفقانه بج...
-
مشفقانه
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [عربی. فارسی] mošfeqāne از روی مهربانی و دلسوزی.
-
واژههای مشابه
-
tough love
سختگیری مشفقانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] برخورد جدی و سرسختانۀ اطرافیان فرد معتاد که ازروی محبت و دلسوزی است و هدف از آن ایجاد مسئولیتپذیری و توانایی حل مشکلات در فرد است
-
جستوجو در متن
-
خیراندیشانه
واژگان مترادف و متضاد
خیرخواهانه، مشفقانه، مصلحانه، نیکاندیشانه، نیکخواهانه ≠ بداندیشانه
-
محبتآمیز
واژگان مترادف و متضاد
دوستانه، عاشقانه، مشفقانه، مودتآمیز، مهرآمیز، مهربانانه ≠ عداوتآمیز
-
ناصحانه
لغتنامه دهخدا
ناصحانه . [ ص ِ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) مشفقانه . دلسوزانه . از روی خیرخواهی و دلسوزی . رجوع به ناصح شود.
-
نوع پرستانه
لغتنامه دهخدا
نوع پرستانه . [ ن َ /نُو پ َ رَ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) از روی نوع پرستی . مشفقانه . بشردوستانه . از روی شفقت و مهربانی .
-
نصیحت آمیز
لغتنامه دهخدا
نصیحت آمیز. [ ن َ ح َ ] (ن مف مرکب ) آمیخته با نصیحت . (ناظم الاطباء). ناصحانه : نصیحت خالص از ریا و صادقانه و وعظ نصیحت آمیز مشفقانه . (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 94).
-
مدب
لغتنامه دهخدا
مدب . [ م ُ دِب ب ] (ع ص ) نرم راننده کودک را. (آنندراج ). آنکه کودک را با ملایمت و مشفقانه می برد. (از ناظم الاطباء). رجوع به اِدباب شود. || آنکه به عدالت حکمرانی کند. (ناظم الاطباء): ادب البلاد؛ ملأها عدلاً. (متن اللغة).
-
مراعات کردن
لغتنامه دهخدا
مراعات کردن . [ م ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نگهداری کردن . مشفقانه مراقبت کردن : مراعات دهقان کن از بهر خویش . سعدی .غم جمله خوردر هوای یکی مراعات صد کن برای یکی . سعدی .فقرا و تنگدستان را مراعات کن . (مجالس سعدی ). || رعایت جانب و خاطر کسی کردن . ملاحظه...
-
ابویعقوب
لغتنامه دهخدا
ابویعقوب . [ اَ بو ی َ ] (اِخ ) اقطع. یکی از شیوخ تصوف . در مائه ٔ سیم هجریه او در میان این طبقه مشهور و بزهد و علو درجه موصوف است در اوایل حال به بغداد بود و پس مجاور مکه ٔ معظمه گشت . در نفحات الانس آمده است که ابویعقوب اقطع کاتب الجنید و راسله شیخ...