کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مشغل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مشغل
معنی
گرداننده , عمل کننده , تلفن چي
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مشغل
لغتنامه دهخدا
مشغل . [ م ُ غ َ ] (ع ص ) کاردار و مشغول در کار. (ناظم الاطباء).
-
مشغل
لغتنامه دهخدا
مشغل . [ م ُ غ ِ ] (ع ص ) کسی که در کار دارد خود را. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
-
مشغل
دیکشنری عربی به فارسی
گرداننده , عمل کننده , تلفن چي
-
واژههای مشابه
-
مشغل الماکنة
دیکشنری عربی به فارسی
ماشين کار , چرخکار , ماشين ساز
-
جستوجو در متن
-
گرداننده
دیکشنری فارسی به عربی
مشغل
-
تلفن چی
دیکشنری فارسی به عربی
مشغل
-
ماشین کار
دیکشنری فارسی به عربی
مشغل الماکنة
-
چرخکار
دیکشنری فارسی به عربی
مشغل الماکنة
-
ماشین ساز
دیکشنری فارسی به عربی
مشغل الماکنة
-
عمل کننده
دیکشنری فارسی به عربی
مشارک , مشغل , معالج
-
مشاده
لغتنامه دهخدا
مشاده . [ م َ دِه ْ ] (ع اِ) کارها و مشغل های بازدارنده و بیخودکننده . (ناظم الاطباء).