کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مشع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مشع
لغتنامه دهخدا
مشع. [ م َ ] (ع مص ) ربودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || انداختن بول را. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). انداختن منی یا بول خویش را. (ناظم الاطباء). || سیر آسان و نرم کردن . (منتهی الارب ) (آنندرا...
-
واژههای همآوا
-
مشا
لغتنامه دهخدا
مشا. [ م َ ] (ع اِ) (از «م ش و») گزر و گیاهی است شبیه آن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). گزر و زردک و گیاهی است شبیه به آن . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
مشا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] maššā' = حکمت 〈 حکمت مشاء: ◻︎ از یکیسو نهاده تا سر سقف / از یکیگوشه چیده تا دَمِ طاق ـ ... ـ سِفرها از مباحثِ مشاء / جِلدها از دقایق اشراق (قاآنی: ۴۹۹).
-
مِشا
لهجه و گویش بختیاری
mešâ 1. مُشاع، زمین تفکیک نشده؛ 2. آبى که استفاده نشود و هرز رود.
-
جستوجو در متن
-
پنبه غاز کردن
لغتنامه دهخدا
پنبه غاز کردن . [ پَم ْ ب َ / ب ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مَشع. (منتهی الارب ). تمزیع. (منتهی الارب ). حلج . حلاجت .
-
غاز کردن
لغتنامه دهخدا
غاز کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) غاژ کردن . پشم یا پنبه کردن جامه ، تا بار دیگر ریسند. پنبه دانه از پنبه بیرون کردن و پشم را زدن و مهیا ساختن از برای رشتن . (برهان ). دانه از پنبه جدا کردن و پشم مهیای ریسیدن ساختن . رجوع به غاز شود. (آنندراج ) (انجمن...
-
ربودن
لغتنامه دهخدا
ربودن . [ رُ دَ ] (مص ) به تردستی و چابکی و حیله از کسی چیزی را گرفتن . (ناظم الاطباء). به زور و سرعت چیزی را از شخصی بردن . (آنندراج ) (کشف اللغات ) (سروری ). بزور چیزی رااز شخصی بردن . (غیاث اللغات ) (کشف اللغات ) (فرهنگ سروری ). ابزاز. (دهار). اخت...