کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مشرقین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مشرقین
/mašreqeyn/
معنی
۱. مشرق و مغرب.
۲. مشرق تابستانی و مشرق زمستانی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. خاور و باختر
۲. مشرق و مغرب
۳. عالم
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مشرقین
واژگان مترادف و متضاد
۱. خاور و باختر ۲. مشرق و مغرب ۳. عالم
-
مشرقین
لغتنامه دهخدا
مشرقین . [ م َ رِ ق َ ] (ع اِ)عبارت از مشرق و مغرب ، بدان که مشرق و مغرب را دو مشرق گفتن بنابر تغلیب است . و تغلیب آن را گویند که یک شی ٔ غالب را از دو شی ٔ که با هم مقابل باشند غلبه داده اطلاق آن بر دیگری نموده و همان اسم شی ٔ غالب راتثنیه نامند. چن...
-
مشرقین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مشرقَین، تثنیۀ مشرق] [قدیمی] mašreqeyn ۱. مشرق و مغرب.۲. مشرق تابستانی و مشرق زمستانی.
-
واژههای مشابه
-
مَشْرِقَيْنِ
فرهنگ واژگان قرآن
دو مشرق - مشرق و مغرب (مراد از مشرقين مشرق و مغرب است که در آن جانب مشرق غلبه داده شده .یا اینکه چون زمین کروی است هرسمتی که نسبت به نقطه ای از کره زمین مغرب می باشد نسبت به قرینه ی مرکزی آن نقطه مشرق تلقی می شود )
-
مُشْرِقِينَ
فرهنگ واژگان قرآن
آنانکه به هنگام طلوع خورشید در وضعیتی قرار می گیرند یا کاری را انجام می دهند.(مثلاً عبارت "فَأَتْبَعُوهُم مُّشْرِقِينَ "یعنی هنگام طلوع خورشید در پی آنان به تعقیب آنان پرداختند)
-
جستوجو در متن
-
نامران
لغتنامه دهخدا
نامران . [ م ِ ] (نف مرکب ) نمیرنده . لایموت . باقی : ترا گویم ای سید مشرقین که مردم مرانند و تونامران .منوچهری .
-
مشرقان
لغتنامه دهخدا
مشرقان . [ م َ رِ ] (ع اِ) مشرقان و مشرقین به صیغه ٔ تثنیه ،مشرق تابستانی و مشرق زمستانی . قوله تعالی « : رب المشرقین و رب المغربین » و مشرق و مغرب . قوله تعالی : «یا لیت بینی و بینک بعد المشرقین » . (ناظم الاطباء) (از محیط المحیط). و رجوع به مشرقین ...
-
تحایا
لغتنامه دهخدا
تحایا. [ ت َ ] (ع اِ) ج ِ تحیة و تحیت . (اقرب الموارد) (قطر المحیط): ان السائرین الذین یقرعون ابواب غرفات النور مخلصین صابرین یتلقاهم ملائکةاﷲ، مشرقین یحیونهم بتحایاالملوک ... (حکمت اشراق صص 244 - 245). و رجوع به تحیة شود.
-
علامه کرمانی
لغتنامه دهخدا
علامه کرمانی . [ ع َل ْ لا م َک ِ ] (اِخ ) از فضلای زمان سلطان محمد خوارزمشاه است که در نظم شعر ماهر بود. وی موقعی که از جانب خوارزمشاه به رسم رسالت بنزد سلطان محمود غوری رفت ، قصیده ای در مدح سلطان غوری سرود که دو بیت آن نقل میشود:شاهی که هست بر همه...
-
غرفات النور
لغتنامه دهخدا
غرفات النور. [ غ ُ رُ تُن ْنو ] (ع اِ مرکب ) از اصطلاحات حکمای اشراق است و منظور از آن انوار مجرده می باشد و وجه تشبیه آن به غرفات ، آن است که مراتب و درجات آنها در شدت نوریت و ضعف مانند غرفه هایی است که بالای همدیگر قرار دارند : ان السائرین الذین یق...
-
مَشَارِقِ
فرهنگ واژگان قرآن
مشرق ها - محلهاي طلوع - مشرق و مغرب ها (مراد از مشرقين مشرق و مغرب است که در آن جانب مشرق غلبه داده شده یا اینکه چون زمین کروی است هرسمتی که نسبت به نقطه ای از کره زمین مغرب می باشد نسبت به قرینه ی مرکزی آن نقطه مشرق تلقی می شود از طرفي با همين فرض ...
-
خوشرو
لغتنامه دهخدا
خوشرو. [ خوَش ْ / خُش ْ رَ / رُو ] (نف مرکب ) ستورنیک رونده . ستور نیک گام . (ناظم الاطباء) : مرکبان دارم خوشرو که به راهم بکشنددلبران دارم خوشرو که بدیشان نگرم . فرخی .ره بر و شخ شکن و شاددل و تیزعنان خوشرو و سخت سم و پاک تن و جنگ آغاز. منوچهری .بار...
-
محتشم کاشانی
لغتنامه دهخدا
محتشم کاشانی . [ م ُ ت َ ش َ م ِ ] (اِخ ) شمس الشعرای کاشانی ، شاعر اوایل عهد صفوی (فوت 996 هَ . ق . / 1587 م .).وی بیشتر به سرودن مدایح و مراثی اهل بیت می پرداخت و بهترین اشعار او در همین زمینه است . مهمترین مراثی وی ترکیب بندی است در مرثیه ٔ شهدای ...