کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مشتق گیری جزئی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
اسم مشتق
لغتنامه دهخدا
اسم مشتق . [ اِ م ِ م ُ ت َق ق ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به اسماء مشتقه شود.
-
مشتق کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اشتق
-
مشتق شدن
دیکشنری فارسی به عربی
اشتق , فرع
-
numerical differentiation
مشتقگیری عددی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] روشی تقریبی برای محاسبۀ مشتق تابع
-
logarithmic differentiation
مشتقگیری لگاریتمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولدار
-
differentiable semigroup
نیمگروه مشتقپذیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] نیمگروهی مرکب از عملگرهای بینهایتبار مشتقپذیر
-
مشتق از زبان لا تین
دیکشنری فارسی به عربی
رومانسي
-
مشتق از< کوشک فارسی > کلا ه فرنگی
دیکشنری فارسی به عربی
کشک
-
جستوجو در متن
-
حساب
لغتنامه دهخدا
حساب . [ ح ِ ] (ع مص ، اِ) شمار. (مهذب الاسماء). شماره . شمردن . (تاج المصادر بیهقی ). بشمردن . شمر. شماره کردن . (دهار) (ترجمان عادل ). با کسی شمار کردن . تتوی گوید: بکسر و ضم حاء مهمله و تخفیف سین در لغت شمار و شمردن بنا بگفته ٔمنتخب ، و در اصطلاح ...
-
جامعة
لغتنامه دهخدا
جامعة. [ م ِ ع َ] (ع ص ) تأنیث جامع. (اقرب الموارد). گردآورنده . فراهم آورنده . جمعکننده . || (اِ) طوق . (منتهی الارب ). غل . (مهذب الاسماء). غلی که بر گردن و بر دست نهند. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). نوعی از زیورکه دستها را به گردن فراهم آورد. (ا...