کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مشترک المنافع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مشترک المنافع
فرهنگ واژههای سره
همسود
-
واژههای مشابه
-
common denominator
مخرج مشترک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] عددی که بر تمام مخرجهای کسرهای مفروض قابل قسمت باشد
-
common ion
یون مشترک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] یونی که بین دو یا چند سازنده، در یک مخلوط مشترک باشد
-
وجوه مشترک
فرهنگ واژههای سره
روی های یکسان
-
common battlespace picture, common battlespace view, common battlespace display
آوردنمای مشترک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] سامانهای شامل اطلاعات بهاشتراک گذاشتهشدۀ همۀ عوامل درگیر در وضعیت اضطراری صحنۀ عملیات که همزمان مرجع قابلدسترسی برای تکتک عوامل درگیر دربارۀ آخرین وضعیت و چگونگی پیشرفت عملیات است
-
joint logistics
آماد مشترک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] علم و فن طرحریزی و اجرای عملیات آمادی توسط فرماندهِ مشترک نیروهای کشور
-
consensus sequence
توالی مشترک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] توالی ویژهای از دِنا در بخشهای تنظیمکنندۀ ژنگان که در ژنهای متفاوت یک موجود یا موجودات مختلف ثابت مانده است متـ . توالی متعارف canonical sequence بنمایۀ مشترک consensus motif توالیبَست پایا conserved sequ...
-
condominium
حاکمیت مشترک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] ادارۀ یک سرزمین یا واحد سیاسی به دست دو یا چند دولت بهطور مشترک
-
common knowledge
شناخت مشترک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] اطلاعاتی در یک بازی که همۀ بازیگران درکی یکسان از آن دارند، یعنی همۀ بازیگران از اطلاعاتی که دیگر بازیگران دارند آگاهی دارند و از آگاهی آنان نسبت به آگاهی خود نیز آگاهند
-
joint operations
عملیات مشترک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] عملیاتی که دو یا چند نیرو از نیروهای مسلح یک کشور انجام میدهند
-
حد مشترک
لغتنامه دهخدا
حد مشترک . [ ح َدْ دِ م ُ ت َ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) جزئی که میان دومقدار بوده پایان یکی و آغاز دیگری بشمار آید، و باید مخالف هر دو مقدار باشد. (تعریفات جرجانی ص 56).
-
قدر مشترک
لغتنامه دهخدا
قدر مشترک . [ ق َ رِ م ُ ت َ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) عبارت است از مفهوم کلی که در افراد خود مشترک باشد مانند وجود که ماهیتش مقداری است مشترک در افراد موجودات مثل حیوان و انسان و غیره . (آنندراج ). آنچه افراد یا انواع مختلف یا متفق الحقیقه در آن ...
-
فصل مشترک
لغتنامه دهخدا
فصل مشترک . [ ف َ ل ِ م ُ ت َ رَ ](ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (اصطلاح ریاضی ) حد مشترک را در اصطلاح اهل ریاضی فصل مشترک گویند. (کشاف اصطلاحات الفنون ). رجوع به حد مشترک ، فصل و ترکیب های آن شود.
-
اجیر مشترک
لغتنامه دهخدا
اجیر مشترک . [ اَ رِ م ُ ت َ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کسی است که برای بیشتر از یک تن کار کند مثل رنگرز. (تعریفات ). و رجوع به اجیر شود.