کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مشتبه شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مشتبه شدن
معنی
( ~. شُ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) در شک افتادن ، به اشتباه افتادن .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مشتبه شدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. شُ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) در شک افتادن ، به اشتباه افتادن .
-
مشتبه شدن
لغتنامه دهخدا
مشتبه شدن . [ م ُ ت َ ب ِه ْ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) در شک افتادن و در شبهه درآمدن و درهم و برهم شدن و پوشیده شدن . (ناظم الاطباء). اشتباه شدن . مشتبه گشتن . و رجوع به مشتبه گشتن شود.
-
واژههای مشابه
-
مشتبه کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) (مص م .) در شک و شبهه انداختن .
-
کار مشتبه
لغتنامه دهخدا
کار مشتبه . [ رِ م ُ ت َ ب ِه ْ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) امر ملبس . (منتهی الارب ).
-
مشتبه کردن
لغتنامه دهخدا
مشتبه کردن . [ م ُ ت َ ب ِه ْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پوشیده کردن . در شبهه انداختن . (ناظم الاطباء).
-
مشتبه کردن
دیکشنری فارسی به عربی
حرف
-
مشتبه سازنده
دیکشنری فارسی به عربی
خداع
-
جستوجو در متن
-
يَلْبِسُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
که مشتبه کنند (مشتبه شدن ناشی از اختلاط و درهم شدن درست ونادرست می باشد)
-
بدگمان شدن از
دیکشنری فارسی به عربی
مشتبه به
-
التباس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'eltebās ۱. مشتبه شدن.۲. درهمآمیختگی.
-
يَلْبِسَکُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
شما را به جان هم اندازد (عبارت " يَلْبِسَکُمْ شِيَعاً " یعنی : شما را گروه گروه و حزب حزب به جان هم اندازد . از لبس که هم به معنی پوشیدن استفاده می شود و هم مشتبه شدن و چون مشتبه شدن ناشی از اختلاط و درهم شدن درست ونادرست می باشد از این رو در عبارت م...
-
شهجبة
لغتنامه دهخدا
شهجبة. [ ش َ ج َ ب َ ] (ع مص ) درهم شدن کار و مخلوط و مشتبه شدن آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
اشتغار
لغتنامه دهخدا
اشتغار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) دور رفتن در بیابان . || ستم کردن برکسی . || فخر کردن بر کسی . || مشتبه شدن کار. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || بسیار شدن عدد چنانکه گویند فلان خاندان را میشمرد و آنها را فزون یافت . || کاری بر کسی ، بزرگ و عظیم شدن . ...