کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مشاغبة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مشاغبة
لغتنامه دهخدا
مشاغبة. [ م ُ غ َ ب َ ] (ع مص ) همدیگر خصومت کردن و تباهی انگیختن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از محیط المحیط). با یکدیگر شغب کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (مجمل اللغة). با یکدیگر جنگ کردن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). برانگیختن فتنه و شر و خصومت کردن...
-
واژههای مشابه
-
مشاغبه
واژگان مترادف و متضاد
خصومت، عداوت، دشمنی، ستیزهجویی
-
جستوجو در متن
-
شغاب
لغتنامه دهخدا
شغاب . [ ش ِ ] (ع مص ) مشاغبة. (ناظم الاطباء). رجوع به مشاغبة شود.
-
خلط مبحث کردن
لغتنامه دهخدا
خلط مبحث کردن . [ خ َ طِ م َ ح َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کلامی را بقصد مشاغبه یا سفسطه با کلام دیگر همراه کردن و یکی را جای دیگری نشاندن . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خلط
لغتنامه دهخدا
خلط. [ خ َ ] (ع اِمص ) آمیزش . (یادداشت بخط مؤلف ) (ناظم الاطباء).- خلط شدن ؛ آمیختن . (ناظم الاطباء).- خلط کردن ؛ مخلوط کردن . درهم کردن . سرشتن . (ناظم الاطباء).- خلط مبحث ؛ مقصدی را بمقصد دیگر آمیختن بقصد مشاغبه و مغالطه یا بی قصدی . (یادداشت ...
-
درافتادن
لغتنامه دهخدا
درافتادن . [ دَ اُ دَ ] (مص مرکب ) حادث شدن . اتفاق افتادن . روی دادن : تا یک روز به هرات بودم ، مهمی بزرگ در شب درافتاد. (تاریخ بیهقی ). || افتادن . واقع شدن : اگر روزی درافتد در میانه ببینم تا چه پیش آرد زمانه . نظامی .گر درافتد در زمین و آسمان زهر...