کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مشاغب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مشاغب
معنی
اشوبگرانه
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مشاغب
لغتنامه دهخدا
مشاغب . [ م َ غ ِ ] (ع اِ) فتنه ها: هو ذومشاغب ؛ او صاحب فتنه هاست . (ناظم الاطباء).
-
مشاغب
لغتنامه دهخدا
مشاغب . [ م ُ غ ِ ] (ع ص ) مرد فتنه انگیز. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط). فتنه انگیز. (ناظم الاطباء).
-
مشاغب
دیکشنری عربی به فارسی
اشوبگرانه
-
جستوجو در متن
-
اشوبگرانه
دیکشنری فارسی به عربی
مشاغب
-
مشغب
لغتنامه دهخدا
مشغب . [ م ِ غ َ ] (ع ص ) شَغّاب . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). مرد فتنه انگیز. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و رجوع به شغب و شغاب و مشاغب شود.
-
جدل
لغتنامه دهخدا
جدل . [ ج َ دَ ] (ع اِمص ) خصومت ، اسم است جدال را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سختی دشمنی . (از شرح قاموس ). سختی و لداد در خصومت . (از قطر المحیط). پیکار. (مهذب الاسماء). مخاصمت . ستیز. || قدرت بر خصومت . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). توانائ...