کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مشارب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مشارب
/mašāreb/
معنی
= مشرب
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مشارب
فرهنگ فارسی معین
(مَ رِ) [ ع . ] (اِ.) جِ مشرب و مشربه ، نوشیدنی ها.
-
مشارب
لغتنامه دهخدا
مشارب . [ م َ رِ ] (ع اِ) ج ِ مَشرَبة و مَشرُبة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). ج ِ مَشرَب . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (دهار). ج ِ مِشرَبة. (ناظم الاطباء). آشامیدنی ها. (غیاث ) (آنندراج ) : زاهد کسی باشد که او را بدانچه تعلق به دنی...
-
مشارب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [جمعِ مشرب] [قدیمی] mašāreb = مشرب
-
واژههای مشابه
-
مَشَارِبُ
فرهنگ واژگان قرآن
نوشيدنيها (و کلمه مشارب جمع مشرب است که مصدر ميمي و به معناي مشروب است . و مراد از مشروب در عبارت "وَذَلَّلْنَاهَا لَهُمْ فَمِنْهَا رَکُوبُهُمْ وَمِنْهَا يَأْکُلُونَ وَلَهُمْ فِيهَا مَنَافِعُ وَمَشَارِبُ أَفَلَا يَشْکُرُونَ " شير حيوانات است)
-
واژههای همآوا
-
مَشَارِبُ
فرهنگ واژگان قرآن
نوشيدنيها (و کلمه مشارب جمع مشرب است که مصدر ميمي و به معناي مشروب است . و مراد از مشروب در عبارت "وَذَلَّلْنَاهَا لَهُمْ فَمِنْهَا رَکُوبُهُمْ وَمِنْهَا يَأْکُلُونَ وَلَهُمْ فِيهَا مَنَافِعُ وَمَشَارِبُ أَفَلَا يَشْکُرُونَ " شير حيوانات است)
-
جستوجو در متن
-
مشرب
فرهنگ فارسی معین
(مَ رَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - آبشخور. 2 - روش ، مسلک . ج . مشارب .
-
مشربه
فرهنگ فارسی معین
(مَ رَ بِ) [ ع . مشربة ] (اِ.) آب خور، جای آب خوردن . ج . مشارب .
-
مناکح
لغتنامه دهخدا
مناکح .[ م َ ک ِ ] (ع اِ) زنان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد). || نکاح . عروسی . مباشرت با زنان : قوت شهوی ... مبداء جذب منافع و طلب ملاذ از مآکل و مشارب و مناکح و غیر آن بود. (اخلاق ناصری ). مآکل و مشارب و ملابس و مناکح ... نتیجه ٔ...
-
مطاعم
لغتنامه دهخدا
مطاعم . [ م َ ع ِ ] (ع اِ) خوردنیها و طعام ها. ج ِ مَطعَم . (غیاث ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). خوردنیها.ج ِ مطعم . مطاعم و مشارب ؛ مأکول و مشروب ، خوردنیها و آشامیدنیها. (ناظم الاطباء). و رجوع به مطعم شود.
-
مشربة
لغتنامه دهخدا
مشربة. [ م َ رَ ب َ ] (ع اِ) آبخور. جای آب خوردن . موضعی که مردمان از آن آب می خورند. ج ، مشارب . (از ناظم الاطباء). و رجوع به معنی آخر مدخل قبل شود.
-
مشربة
لغتنامه دهخدا
مشربة. [ م َ رَب َ / م َ رُ ب َ ] (ع اِ) زمین نرم همیشه گیاه . || دریچه و پرواره . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || پیش دالان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). صفه . (اقرب الموارد). || یک مشت آب . (آنندراج ) (ن...
-
مآکل
لغتنامه دهخدا
مآکل . [ م َ ک ِ ] (ع اِ) ج ِ مَأکَل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ِ مأکل که مصدر میمی است به معنی خوردن و اطلاق این بر مأکول بطریق مجاز است از قبیل اطلاق مصدر بر مفعول چنانکه خلق به معنی مخلوق . (غیاث ). چیزهای خوردنی و خوردنیها. (ناظم الاطب...