کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مشائیة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مشائیة
لغتنامه دهخدا
مشائیة. [ م َ ی َ ] (ع مص ) خواستن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). شاء شیئاً و مشاءة و مشائیة. (ناظم الاطباء). و رجوع به شی ٔ و مشاءة شود.
-
جستوجو در متن
-
نیرنودی
لغتنامه دهخدا
نیرنودی . (ص نسبی ) آنکه اهل فکر و نظر باشد و حکیم مشائی را نیز گفته اند. (آنندراج ). نیرنودیان ؛ارباب فکر و نظر و حکمای مشائیه که حقیقت اشیا را به فکر و اندیشه معلوم نماید. (انجمن آرا) (آنندراج ). رجوع به نیرنود و رجوع به فرهنگ دساتیر ص 272 شود.
-
مشاءة
لغتنامه دهخدا
مشاءة.[ م َ ءَ ] (ع مص ) (از «ش ی ء») خواستن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). شاء شیئاً و شیئة و مشاء و مشائیة. (ناظم الاطباء). و رجوع به شی ٔ شود.
-
شی
لغتنامه دهخدا
شی ٔ. [ ش َی ْءْ ] (ع مص ) خواستن . مشیئة. مشاءة. مشائیة. (منتهی الارب ). فهو «شاء» (و المراد مشی ٔ). خداوند چیزی راخواستن : شاء اﷲ الشی ٔ؛ أرادَه ُ. (از اقرب الموارد). خواستن . (دهار). || خداوند چیزی را مقدرگردانیدن : شاء اﷲ الشی ٔ؛ قدره . و ما شاء...
-
مشیئة
لغتنامه دهخدا
مشیئة. [ م َ ءَ ] (ع مص ) (از «ش ی ٔ») خواستن . (منتهی الارب ) (ترجمان القرآن ). مشیة. (ناظم الاطباء). شأه یشأه شیئاً و مشیئة و مشاءة و مشائیة. خواستن . (از اقرب الموارد). و رجوع به مشیت و مشیة شود.- مشیئةاﷲ ؛ عبارت از تجلی ذات و عنایت سابق پروردگا...
-
تپاس
لغتنامه دهخدا
تپاس . [ ت َ ] (اِ) پارسی ریاضت است و تپاسی یعنی ریاضت کش و رنج و کم خوابی و کم خواری بر خود نهادن و تَپاسْبُد... ریاضت کشنده و مجاهدت کننده و آن را «هرتاسب » نیز گویند و «سرداسب » نیز خداجویی است که بی کم خوابی و کم خواری و جز تنهائی گزینی برهبرهای ...
-
ابن رشد
لغتنامه دهخدا
ابن رشد. [ اِ ن ُ رُ ] (اِخ ) ابوالولید محمدبن احمدبن رشد، معروف بحفید. یکی از حکمای مشهور اسلام . مولد او قرطبه . از دیرباز اجداد او در این شهر از قضات عالیرتبه بوده اند. جد او محمد نیز کنیت ابوالولید داشته است و در دوره ٔ مرابطین مشهورترین قاضی عصر...