کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مس کلان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مس کلان
لغتنامه دهخدا
مس کلان . [ م ِ ک َ ] (اِ مرکب ) نوعی از مس ، و بیرونی در الجماهر ص 245 آن را چنین توصیف کرده است : و منه [ من النحاس ] نوع یعرف بمس کلان أی نحاس الحملان (بار که بر زر و سیم زنند) فی غایةاللین قلیل السواد فی الاحماء لایصلب الفضة اذا حمل علیها فیقال ...
-
واژههای مشابه
-
مَسِّ
فرهنگ واژگان قرآن
تماس
-
مَسَّ
فرهنگ واژگان قرآن
رسيد - تماس پیدا کرد (کلمه مس که در لغت به معناي تماس گرفتن دو چيز با يکديگر است)
-
مَسّ
لهجه و گویش بختیاری
mass 1. مست؛ 2. فَربه، سرحال.
-
مس مس
فرهنگ فارسی معین
(مِ مِ) (ق .) (عا.) آهستگی ، کُندی .
-
مس مس
لغتنامه دهخدا
مس مس . [ م ِ م ِ ] (اِ مرکب ) (در تداول عوام ) به آهستگی . باتأنی . باکاهلی . مس ّ و مِس ّ : پس نشست و نوشت بامس مس قصه را چند صورت مجلس . ملک الشعراء بهار (دیوان ج 2 ص 107).رجوع به مس ومس شود.
-
مس مس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عامیانه] mesmes آهستگی و کندی در کار.〈 مسمس کردن: (مصدر لازم) [عامیانه] در کاری آهستگی و کندی کردن؛ کاری را بهتٲنی انجام دادن.
-
مِس مِس
لهجه و گویش تهرانی
مسامحه، سهلانگاری
-
مس مس کردن
لغتنامه دهخدا
مس مس کردن . [ م ِ م ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) (اصطلاح عامیانه ) با نهایت کاهلی کاری را انجام دادن . به کندی و بطءکاری را ورزیدن . تل تل کردن . این دست آن دست کردن .
-
مس مس کار
لغتنامه دهخدا
مس مس کار. [ م ِ م ِ ] (ص مرکب ) (اصطلاح عامیانه ) آن که با نهایت کاهلی کاری را انجام دهد. که به کندی و بطء کار کند.
-
مِس مِس کردن
لهجه و گویش تهرانی
فِس فِس کردن، این دست و اون دست کردن،آهستگی
-
مِس و مِس
فرهنگ گنجواژه
فس و فس کردن.
-
کف مس
لغتنامه دهخدا
کف مس . [ ک َ ف ِ م ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) چیزی است سفید مانند نمک ، چون مس را بگدازند ودر گوی ریزند تا بسته شود آبی برروی آن بریزند و آن جوشی می زند و کفی از آن جوش برروی آب می ماند و آن را به عربی زهرة النحاس گویند. (از برهان ) (از آنندراج ) ...
-
Chalcolithic, Copper Stone Age
مسسنگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] دورهای میان نوسنگی و عصر مفرغ که در آن از سنگ و ابزارهای مسی استفاده میکردند؛ این دوره مرحلۀ گذار میان صنایع عصر سنگ و عصر مفرغ است که با دگرگونیهای فرهنگی و روابط بازرگانی شناخته میشود متـ . عصر مس Copper Age