کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مسیح کاشانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
قاضی مسیح الدین
لغتنامه دهخدا
قاضی مسیح الدین . [ م َ حُدْ دی ] (اِخ ) عیسی . اصلش از بلده ٔ ساوه است و در قزوین نشو و نما یافت هم در آنجا کسب کمالات کرد. اعلم علمای عهد خود بود و در عهد سلطنت حسن بیک ترکمان نظر به حسن صوری و معنوی و قابلیت خود و شفقت خدمت پدرش خواجه شکراﷲ مستوفی...
-
مطابق عقاید کلیسای مسیح
دیکشنری فارسی به عربی
ارثذوکسي
-
بشارت درباره مسیح
دیکشنری فارسی به عربی
انجيل
-
بشارت بدین مسیح دادن
دیکشنری فارسی به عربی
نصر
-
سرودشب عید میلا د مسیح
دیکشنری فارسی به عربی
ترتيل
-
جشن میلا د عیسی مسیح
دیکشنری فارسی به عربی
عيد الميلاد
-
تصویر حضرت مسیح یامریم ویامقدسین مسیحی
دیکشنری فارسی به عربی
ايقونة
-
ظهور و ورود (چهار یکشنبه قبل از میلا د مسیح)
دیکشنری فارسی به عربی
وصول
-
پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
دیکشنری فارسی به عربی
انجيلي
-
جستوجو در متن
-
الهی کاشانی
لغتنامه دهخدا
الهی کاشانی . [ اِ لا ی ِ ] (اِخ ) حکیم صدرالدین مسیح الزمان . متوفی در حدود 1032 هَ . ق . در تذکره ها بنسبتهای گوناگون از قبیل قمی ، هندی و کاشانی یاد شده است . وی از پزشکان عهد جهانگیر پادشاه بود. بهند رفت و در نزد جهانگیر مقرب گردید. آنگاه به سفر ...
-
حساب
لغتنامه دهخدا
حساب . [ ح ِ ] (ع مص ، اِ) شمار. (مهذب الاسماء). شماره . شمردن . (تاج المصادر بیهقی ). بشمردن . شمر. شماره کردن . (دهار) (ترجمان عادل ). با کسی شمار کردن . تتوی گوید: بکسر و ضم حاء مهمله و تخفیف سین در لغت شمار و شمردن بنا بگفته ٔمنتخب ، و در اصطلاح ...
-
چوب
لغتنامه دهخدا
چوب . (اِ) ماده پوشیده از پوست ، تشکیل دهنده ٔ درخت اعم از ساقه و ریشه و شاخه ٔ آن . ماده ای سخت که ریشه وساقه و تنه و شاخه ٔ درخت را تشکیل میدهد. (از ناظم الاطباء). ماده ای سخت که ریشه و ساقه و تنه و شاخه ٔ درخت را تشکیل میدهد و آن را برای سوزاندن و...
-
دمیدن
لغتنامه دهخدا
دمیدن . [ دَ دَ ] (مص ) دم زدن و نفس کشیدن . (ناظم الاطباء). نفس کشیدن . (برهان ). نفس بیرون دادن . نفس زدن . (یادداشت مؤلف ): فح ، فحفحة؛ دمیدن در خواب .(منتهی الارب ). || نفخ . نفث . پف کردن . فوت کردن . نفس از میان دو لب غنچه کرده بیرون دادن چنان...