کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مسیحی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مسیحی
/masihi/
معنی
۱. معتقد به دین مسیح.
۲. (صفت نسبی) مربوط به مسیحیت: کشورهای مسیحی.
۳. (اسم) (موسیقی) گوشهای در آواز افشاری.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
ارمنی، پروتستان، عیسوی، کاتولیک، نصارا، نصرانی
برابر فارسی
ترسای
دیکشنری
Christian
-
جستوجوی دقیق
-
مسیحی
واژگان مترادف و متضاد
ارمنی، پروتستان، عیسوی، کاتولیک، نصارا، نصرانی
-
مسیحی
فرهنگ واژههای سره
ترسای
-
مسیحی
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع - فا. ] (ص .) کسی که دارای دین حضرت عیسی باشد.
-
مسیحی
لغتنامه دهخدا
مسیحی . [ م َ ] (اِ) در موسیقی نام آوازی است از دستگاه نوا. (فرهنگ نظام ). یکی از گوشه های دستگاه شور. گوشه ای از دستگاه سه گاه .
-
مسیحی
لغتنامه دهخدا
مسیحی . [ م َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم ، مشهور به ابن ابی البقاء و ابن عطار. طبیب نصرانی که مولدش بغداد است و در زمان الناصر لدین اﷲخلیفه ٔ عباسی می زیسته است . (تاریخ الحکماء قفطی ).
-
مسیحی
لغتنامه دهخدا
مسیحی . [ م َ ] (اِخ ) حکیم رکنا، متخلص به مسیحی . از شعرای دوره ٔ صفویه و اهل کاشان است . این شعر از اوست :دلا پیوسته در بند رضا باش چو شاهین عدل میزان قضا باش به سرد و گرم همچون سایه خوش باش وگر هم آفتابی سایه وش باش .(از تذکره ٔ مجمعالخواص ).
-
مسیحی
لغتنامه دهخدا
مسیحی . [ م َ ] (ص نسبی ) منسوب به مسیح . منسوب و متعلق به حضرت عیسی (ع ). (ناظم الاطباء). کسی که دارای دین حضرت عیسی باشد. (ناظم الاطباء). آن که بر دین عیسی مسیح باشد. کسی که اقرار به دین مسیح دارد. (از قاموس کتاب مقدس ). منسوب به مسیح نصرانی . (فره...
-
مسیحی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت نسبی، منسوب به مسیح [= حضرت عیسی]) [معرب. فارسی] masihi ۱. معتقد به دین مسیح.۲. (صفت نسبی) مربوط به مسیحیت: کشورهای مسیحی.۳. (اسم) (موسیقی) گوشهای در آواز افشاری.
-
مسیحی
دیکشنری فارسی به عربی
مسيحي
-
مسیحی
واژهنامه آزاد
ترسا.
-
واژههای مشابه
-
مسيحي
دیکشنری عربی به فارسی
مسيحي
-
Christian feminism
فمینیسم مسیحی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مطالعات زنان] نوعی فمینیسم که به دنبال پیشبرد و درک برابری اخلاقی و اجتماعی و معنوی و رهبری مردان و زنان از منظری مسیحی است
-
ابن مسیحی
لغتنامه دهخدا
ابن مسیحی . [ اِ ن ُ م َ ](اِخ ) ابونصر سعیدبن ابی الخیربن عیسی بن المسیحی البغدادی . به سال 598 هَ .ق . آنگاه که ناصر خلیفه را حصاة مثانه رنج میداد اطباء اخراج آنرا بعمل ، ناگزیر دیدند و جراحی به نام ابن عکاشه را بدین کار نامزد کردند. او گفت مرا است...
-
تاریخ مسیحی
لغتنامه دهخدا
تاریخ مسیحی . [ خ ِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مبداء تاریخ مردم مسیحی مذهب که آغاز آن سال تولد حضرت مسیح میباشد و آنرا تاریخ میلادی نیز گویند. در 540 م . در شهر روم کشیش «دنی » خیلی کوشید که تاریخ تولد مسیح را بدست آرد. دو قرن بعد این تولد اساس مب...