کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مسیحادم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مسیحادم
/masihādam/
معنی
= مسیحانفس
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
مسیحانفس، مسیحدم
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مسیحادم
واژگان مترادف و متضاد
مسیحانفس، مسیحدم
-
مسیحادم
فرهنگ فارسی معین
(مَ. دَ) [ ع - فا. ] (ص مر.) کسی که نفسش مانند حضرت عیسی مرده را زنده می کند.
-
مسیحادم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [معرب. فارسی] [قدیمی، مجاز] masihādam = مسیحانفس
-
واژههای مشابه
-
گرگ مسیحادم
لغتنامه دهخدا
گرگ مسیحادم . [ گ ُ گ ِ م َ دَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از صبح است . (از برهان ) (غیاث ).
-
جستوجو در متن
-
عیسی دم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مٲخوذ از عبری. فارسی] [قدیمی] 'isādam آنکه دم و نفسی مانند دم و نفس عیسی دارد؛ عیسینفس؛ مسیحادم؛ زندهکننده؛ شفابخش.
-
مسیحا نفس
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [معرب. عربی] [قدیمی، مجاز] masihānafas آنکه نفسی مانند نفس عیسی دارد و میتواند مرده را زنده کند؛ مسیحنفس؛ مسیحادم؛ مسیحدم: ◻︎ مژده ای دل که مسیحانفسی میآید / که ز انفاس خوشش بوی کسی میآید (حافظ: ۴۸۶).
-
چلیپاخم
لغتنامه دهخدا
چلیپاخم . [ چ َ خ َ ] (ص مرکب ) کنایه از زلف معشوق . زلف خم اندر خم . زلف چلیپایی : زلفش چلیپاخم شده لعلش مسیحادم شده زلف و لبش با هم شده ظلمات و حیوان دیده ام . خاقانی .لعل مسیحا دمش در بن دیرم نشاندزلف چلیپاخمش بر سرِ دارم ببرد. خاقانی .رجوع به چلی...
-
عیسی نفس
لغتنامه دهخدا
عیسی نفس . [ سا ن َ ف َ ] (ص مرکب ) عیسی دم . مسیحادم . دارای دمی چون دم عیسی جان بخش . ولی ّ کامل که مرده را زنده کند. (آنندراج ). آنکه دمی مانند عیسی دارد و مرده را زنده کند وبیمار را شفا دهد. (فرهنگ فارسی معین ) : زآن رای کآن برادر عیسی نفس زده دو...
-
مسیحا
لغتنامه دهخدا
مسیحا. [ م َ ] (اِخ ) نام حضرت عیسی (ع ). (ناظم الاطباء). لقب حضرت عیسی (ع ). (آنندراج ). المسیح . مسیح . صاحب غیاث آرد: در قرآن مجید لفظ مسیح واقع است ، پس زیادت «الف » تصرف فارسیان باشد و در رساله ٔ معربات نوشته که مسیحا معرب «مشیخا» است به معنی مب...
-
مسیح
لغتنامه دهخدا
مسیح . [ م َ ] (اِخ ) نام حضرت عیسی (ع ) بدان جهت که متبرک آفریده شده . (ناظم الاطباء).لقب حضرت عیسی علیه السلام ، زیرا که آن حضرت دوست حق بودند و از باعث تجرد اکثر به سیر و گشت می بودند. (آنندراج ) (غیاث ). عیسی علیه السلام . (دهار). لقب حضرت عیسی ا...
-
عیسی دم
لغتنامه دهخدا
عیسی دم . [ سا دَ ] (ص مرکب ) دارای دمی چون دم عیسی . مسیح دم . مسیحادم . عیسی نفس . مسیحانفس . جان بخش . زنده کننده ٔ مردگان : پس از این نام تو بر خاطر دهرصدر عیسی دم و یوسف نظر است . خاقانی .می عطسه ٔ آدم شده یعنی که عیسی دم شده داروی جان جم شده در...
-
دواکردن
لغتنامه دهخدا
دواکردن . [ دَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) شفاء. مسافات . (منتهی الارب ). علاج کردن . مداوا کردن . بهبود بخشیدن . درمان کردن . شفا دادن . مداوات . معالجه کردن . اُساوه . اُساوت . دارو کردن . (یادداشت مؤلف ) : هر که مر او را کند او دردمندکرد نداند به جهان کس...
-
باغ زاغان
لغتنامه دهخدا
باغ زاغان .[ غ ِ ] (اِخ ) نام باغی است در هرات . (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ رشیدی ) (هفت قلزم ). باغی است از باغهای هرات و گویند الحال حاکم نشین هرات است . (آنندراج ). این باغ گویا مرکز حکومت و اقامت شاهان بوده است ...