کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مسهد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مسهد
/mosahhad/
معنی
۱. کمخواب.
۲. بیخواب؛ بیدارمانده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مسهد
فرهنگ فارسی معین
(مُ سَ هَّ) [ ع . ] (ص .) بیدار، کم خواب .
-
مسهد
لغتنامه دهخدا
مسهد. [ م ُ س َهَْ هََ ] (ع ص ) بی خواب . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). بیدارکرده شده . (غیاث ). بیدارشده . بیدار. بی خواب شده . (یادداشت مرحوم دهخدا) : نوز نبرداشته ست مار سر از خواب نرگس چون گشت چون سلیم مسهد. منوچهری ...
-
مسهد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mosahhad ۱. کمخواب.۲. بیخواب؛ بیدارمانده.
-
جستوجو در متن
-
سلیم
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [عربی، جمع: سُلَماء] salim ۱. سالم؛ درست؛ بیعیب: عقل سلیم، ◻︎ چو دزدان به هم باک دارند و بیم / رود در میان کاروانی سلیم (سعدی۱: ۴۵).۲. (صفت) [قدیمی] بیآزار؛ آرام و مطیع: ◻︎ در برابر چو گوسفند سلیم / در قفا همچو گرگ مردمخوار (سعدی: ۸۷).۳. [قد...