کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مسن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
ننه آشپز
لهجه و گویش تهرانی
زن مسن آشپز
-
عشق پیری
لهجه و گویش تهرانی
عشق فرد مسن
-
یخ مسه
لغتنامه دهخدا
یخ مسه . [ ی ُ م َ س َ ] (از ترکی ، فعل ) یوخمسن . یخ مسن . رجوع به یخ مسن شود.
-
یوخمسن
لغتنامه دهخدا
یوخمسن . [ یُخ ْ م َ س َ ] (از ترکی ، فعل ) یُخ مسن . مرکب از یوخ فعل سلب ترکی و مسن کلمه ٔ مجعول : خبری یوخمسن . (از یادداشت مؤلف ). و رجوع به یُخ مسن شود.
-
کهل
فرهنگ فارسی معین
(کَ) [ ع . ] (ص .) مسن ، سالخورده .
-
سالخورده
دیکشنری فارسی به عربی
شيخوخي , قديم , کبير السن , مسن
-
زال
واژگان مترادف و متضاد
سالخورده، سالدیده، سالمند، سپیدمو، کهنسال، مسن ≠ جوان
-
کلانسال
واژگان مترادف و متضاد
بزرگسال، سالخورده، سالمند، کهنسال، مسن ≠ جوان، خردسال
-
کمسن
واژگان مترادف و متضاد
بچه، بچهسال، خردسال، طفل، کودک، نوباوه ≠ مسن
-
پیرمرد
واژگان مترادف و متضاد
سالخورده، سالدیده، سالمند، کهنسال، مسن ≠ پیرزن، جوان
-
matured forest
جنگل رسیده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] جنگلی که اکثر درختان آن مسن و معمولاً قابل برداشتاند
-
carline
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کارلین، عفریته، زن، زن مسن، کاملهزن، پیرزن
-
aged
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سن، مسن، سالخورده، پیر، معمر، سالار
-
carlines
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کارلین، عفریته، زن، زن مسن، کاملهزن، پیرزن
-
بزرگ سال
لغتنامه دهخدا
بزرگ سال . [ ب ُ زُ ] (ص مرکب ) سالخورده . مسن . معمر. بزادبرآمده . (آنندراج ). مسن و کلانسال . (ناظم الاطباء). مقابل خردسال . سالمند. (یادداشت بخط دهخدا).