کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مسنمة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مسنمة
لغتنامه دهخدا
مسنمة. [ م ُ س َن ْ ن َ م َ ] (ع ص ) تأنیث مسنم . خرپشته ای . (یادداشت مرحوم دهخدا) : و هی [ طبرستان ] کثیرةالامطار شتاءً و صیفاً و سطوحهم مسنمة لذلک . (صور الاقالیم اصطخری از یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به مسنّم شود.
-
مسنمة
لغتنامه دهخدا
مسنمة. [ م ُ ن ِ م َ ] (ع ص ) گیاه حُلیّا رویانده شده : أرض مسنمة؛ زمین که گیاه حلیا رویاند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
صبر
لغتنامه دهخدا
صبر. [ ص َ ب ِ ] (اِخ ) نام کوهی است بلند در یمن و در آن قلعه ها و قریه های چنداست و قلعه ای در این کوه است بنام صبر. یاقوت گوید:ندانم کوه را بنام قلعه خوانده اند یا قلعه را بنام کوه ، و هم یاقوت از ابن ابی الدمینة آرد: جبل صبر در بلاد معافر است و هم...
-
خرپشته
لغتنامه دهخدا
خرپشته . [ خ َ پ ُ ت َ / ت ِ ] (اِ مرکب ) پشته ٔ بزرگ دراز ناهموار که میان آن بلند و دو طرف آن نشیب باشد. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (از انجمن آرای ناصری ) (از آنندراج ). پشته ٔ کلان . (غیاث اللغات ). هر منشور مثلث القاعده ای که روی یکی از وجوه خود ...