کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مسماس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مسماس
لغتنامه دهخدا
مسماس . [ م َ ] (ع ص ) سبک رو. سبک کار. شوریده . (منتهی الارب ذیل ماده ٔ م س س ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
-
مسماس
لغتنامه دهخدا
مسماس . [ م ِ ] (ع مص ) آمیخته و شوریده شدن کار. مَسمَسة. (منتهی الارب ذیل ماده ٔ م س س ) (از ناظم الاطباء). مسمس الامر مسمسةً و مسماساً؛ آمیخته شد آن کار وشوریده گشت . (ناظم الاطباء). و رجوع به مسمسة شود.
-
واژههای همآوا
-
مثماث
لغتنامه دهخدا
مثماث . [ م ِ ] (ع مص ) مَثمَثة. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به مثمثة شود.
-
مثماث
لغتنامه دهخدا
مثماث .[ م َ ] (ع اِمص ) اسم است مَثمَثَة و مِثماث را. (ازاقرب الموارد) (از محیط المحیط). جنبش . (منتهی الارب ) (آنندراج ). جنبش و اضطراب . || (ص ) کار در هم شوریده . (ناظم الاطباء). و رجوع به مثمثة شود.
-
جستوجو در متن
-
مسمسة
لغتنامه دهخدا
مسمسة. [ م َ م َ س َ ] (ع مص ) آمیخته و شوریده شدن کار. مِسماس . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد ذیل ماده ٔ م س م س ) (آنندراج ). رجوع به مِسماس شود.