کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مسلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
مصلی
لغتنامه دهخدا
مصلی . [ م ُ ص َل ْ لی ] (ع ص ) نمازگزار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نمازکننده . (مهذب الاسماء). نمازگزارنده . (غیاث ). نمازخوان . (یادداشت مؤلف ). || درود بر نبی فرستنده . (آنندراج ) (غیاث ). صلوات فرستنده . درودخوان . (یادداشت مؤلف...
-
مصلی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مصلّیٰ] ‹مصلا› mosallā ۱. جای نماز خواندن؛ جای نماز و دعا؛ نمازگاه.۲. محل مخصوص در خارج شهر که مردم در روزهای مخصوص برای نماز گزاردن به آنجا بروند.
-
مصلی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mosalli نمازگزار؛ نمازخوان.
-
جستوجو در متن
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن علی مسلی مکنی به ابوعبدالرحمن . شیخ طوسی در رجال خود او را در عداد اصحاب صادق (ع ) شمرده . رجوع به تنقیح المقال ج 1 ص 140 شود.
-
تالی
لغتنامه دهخدا
تالی . (اِ) اسب چهارم رهان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نام اسب چهارم از ده اسب که عربهای قدیم در اسب دوانی خود بکار می بردند. (از فرهنگ نظام ). مؤلف آنندراج در ذیل مجلی آرد: «...و معمول سواران عرب چنان بود که در میدان معارضه آمده گروها بسته ، ب...
-
وجع
لغتنامه دهخدا
وجع. [ وَ ج َ ] (ع اِمص ) رنجوری و دردمندی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). بیماری . (اقرب الموارد). || (اِ) درد. (اقرب الموارد)(بحر الجواهر) (مهذب الاسماء). دردی که با حس لمس ادراک شود خلاف الم که عام است از وجع و غیر آن . وجع ادراک کردن محسوس منافی...
-
مؤمل
لغتنامه دهخدا
مؤمل . [ م ُ ءَم ْ م َ ] (ع اِ) نام اسب هشتم از اسبان رهان . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد) (ازمتن اللغة) (از نصاب الصبیان ) (ناظم الاطباء). صاحب غیاث آرد: نام اسب هفتم که به ضرورت قافیه در بیت نصاب به مقام هشتم واقع شده است . (غی...
-
مصلی
لغتنامه دهخدا
مصلی . [ م ُ ص َل ْ لی ] (ع ص ) نمازگزار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نمازکننده . (مهذب الاسماء). نمازگزارنده . (غیاث ). نمازخوان . (یادداشت مؤلف ). || درود بر نبی فرستنده . (آنندراج ) (غیاث ). صلوات فرستنده . درودخوان . (یادداشت مؤلف...
-
بارع
لغتنامه دهخدا
بارع . [ رِ ] (ع ص ) نعت از براعت و بروع . آنکه در فضل تمام و کامل باشد و از اصحاب در دانش و مانند آن درگذرد. (از منتهی الارب ). آنکه در مهتری زَبَرِ همگنان شده باشد. (مهذب الاسماء). برتری یافته بر همگنان خویش در دانش . (از اقرب الموارد). آنکه در مهت...