کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مسلول شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مسلول شدن
مترادف و متضاد
سلگرفتن، به سل مبتلا شدن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مسلول شدن
واژگان مترادف و متضاد
سلگرفتن، به سل مبتلا شدن
-
واژههای مشابه
-
مسلول حساب
دیکشنری فارسی به عربی
مسوول
-
غیر مسلول
دیکشنری فارسی به عربی
غير قابل للتفسير , غير مسوول
-
جستوجو در متن
-
دق کردن
لغتنامه دهخدا
دق کردن . [ دِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) به مرض دق مبتلی شدن . (فرهنگ فارسی معین ). مسلول شدن . تب لازم گرفتن . رجوع به دق شود. || از بسیاری ِ اندوه به دق مردن . (یادداشت مرحوم دهخدا). از اندوه و رنج و غصه آزرده شدن ورنجور شدن و مردن . (ناظم الاطباء). از غ...
-
مشهر
لغتنامه دهخدا
مشهر. [ م ُ ش َهَْ هََ ] (ع ص ) شهرت داده شده . (غیاث ) (آنندراج ). مشهور. معروف . شناخته شده : در او صید را چند جای ستوده در او بزم را چند جای مشهر. فرخی .زرحمت مصور ز حکمت مقدربه نسبت مطهر به عصمت مشهر. ناصرخسرو (دیوان چ سهیلی ص 151).بگشاد مرا بسته...
-
بیمار
لغتنامه دهخدا
بیمار. (ص ) ناتوان و خسته . (برهان ). ناتوان ومریض . (انجمن آرا). مریض . (شرفنامه ٔ منیری ). ناتندرست . دردمند. ناتوان . ناخوش . رنجور. (ناظم الاطباء). این لفظ مرکب است از بی (کلمه ٔ نفی ) به اضافه ٔ مار، بمعنی صحت و شفا. (از فرهنگ نظام ). آرنده ٔ بی...
-
شمشیر
لغتنامه دهخدا
شمشیر. [ ش ِ / ش َ ] (اِ) سیف . سلاحی آهنین و برنده که تیغه ٔ آن دراز و منحنی و داری یک دمه است . تیغ. (ناظم الاطباء). وجه تسمیه ٔ آن شم شیر است که دم شیر و ناخن شیر است چه شم بمعنی دم و ناخن هر دو آمده است . (از غیاث ) (برهان ). صاحب آنندراج گوید: م...
-
ذوالقدر
لغتنامه دهخدا
ذوالقدر. [ ] (اِخ ) (علاءالدوله ) «گفتار در بیان جشن فرمودن شاه گیتی فروز در روز نوروز و توجه نمودن جهة دفع شر علاءالدوله ذوالقدر به مساعدت بخت فیروز».... پادشاه آفاق [ شاه اسماعیل ] ازیورت قشلاق بیرون خرامیده در مرغزاری که عذوبت آبش خاصیت چشمه ٔ تسن...