کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مسلوب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مسلوب
/maslub/
معنی
۱. ربودهشده.
۲. کندهشده.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. سلبشده، کندهشده، گرفتهشده
۲. ربودهشده
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مسلوب
واژگان مترادف و متضاد
۱. سلبشده، کندهشده، گرفتهشده ۲. ربودهشده
-
مسلوب
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) سلب شده .
-
مسلوب
لغتنامه دهخدا
مسلوب . [ م َ ] (ع ص ) ربوده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ربوده شده . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (غیاث ). بربوده . سلب شده . (ناظم الاطباء). مقلوع . منترع . مأخوذ. منسلب . مختلس .- مسلوب الأهلیة ؛ که اهلیت برای او نشناسند.- مسلوب القرار ؛ بی آرا...
-
مسلوب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] maslub ۱. ربودهشده.۲. کندهشده.
-
واژههای مشابه
-
مسلوب الاختیار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] maslubol'extiyār آنکه اختیار را از او سلب کرده باشند.
-
واژههای همآوا
-
مصلوب
واژگان مترادف و متضاد
بهصلیبآویختهشده، دارزدهشده، بهدارآویخته
-
مصلوب
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) به صلیب کشیده شده ، به دار آویخته .
-
مصلوب
لغتنامه دهخدا
مصلوب . [ م َ ] (ع ص ) بردارکشیده شده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). آویخته . درآویخته . برآویخته . بیاویخته . به چلیپا برکرده . به چلیپا برزده . بردارزده . بردارکشیده . بردارشده .دارزده . به دارکشیده . (یادداشت مؤلف ). || سخت تب زده . ...
-
مصلوب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] maslub بهدارآویختهشده.
-
جستوجو در متن
-
مسلوبة
لغتنامه دهخدا
مسلوبة.[ م َ ب َ ] (ع ص ) مؤنث مسلوب . رجوع به مسلوب شود.
-
آهنجیده
لغتنامه دهخدا
آهنجیده . [ هََ دَ / دِ ] (ن مف ) بیرون کرده . برکشیده . مسلول . مشهر. آخته . آهیخته . آهخته . || مسلوب . برکنده . || مجذوب .
-
بربوده
لغتنامه دهخدا
بربوده . [ ب ِ رُ دَ / دِ ] (ن مف ) (از: ب + ربوده ) مسلوب . ربوده . رجوع به ربوده شود.