کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مسلمان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مسلمان
/mosalmān/
معنی
پیرو دین اسلام؛ کسی که دین اسلام دارد: ◻︎ بِبَری مال مسلمان و چو مالَت بِبَرند / بانگ و فریاد برآری که مسلمانی نیست (سعدی۲: ۶۳۶).
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
حنیف، مومن، مسلم ≠ کافر، مرتد، ملحد، نامسلمان
دیکشنری
Mohammedan, Muslim, Saracen
-
جستوجوی دقیق
-
مسلمان
واژگان مترادف و متضاد
حنیف، مومن، مسلم ≠ کافر، مرتد، ملحد، نامسلمان
-
مسلمان
فرهنگ فارسی معین
(مُ سَ) [ ع . ] (اِ.) پیرو دین مبین اسلام . ؛ ~ نشنود کافر نبیند کنایه از: تحمل رنج بسیار شدید.
-
مسلمان
لغتنامه دهخدا
مسلمان . [ م ُ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان زلفی بخش الیگودرز شهرستان بروجرد، واقع در 28هزارگزی جنوب خاوری الیگودرز. آب آن از قنات و چاه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
مسلمان
لغتنامه دهخدا
مسلمان . [ م ُ س َ ] (ص ) متدین به دین اسلام . (ناظم الاطباء). صاحب غیاث اللغات و به تبع او صاحب آنندراج گوید: مسلمان در اصل «مسلم مان » بوده است ، یعنی مانندمسلم که در ترکیب از دو حرف میم یکی حذف شده است - انتهی . ولی این قول بر اساس نیست و نیز این ...
-
مسلمان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [مٲخوذ از عربی] mosalmān پیرو دین اسلام؛ کسی که دین اسلام دارد: ◻︎ بِبَری مال مسلمان و چو مالَت بِبَرند / بانگ و فریاد برآری که مسلمانی نیست (سعدی۲: ۶۳۶).
-
مسلمان
دیکشنری فارسی به عربی
ارض بور
-
واژههای مشابه
-
کله مسلمان
لغتنامه دهخدا
کله مسلمان . [ ک َل ْ ل ِ م ُ س َ ] (اِخ ) دهی از دهستان اشیان است که در بخش فلاورجان شهرستان اصفهان واقع است و 333 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
-
تازه مسلمان
لغتنامه دهخدا
تازه مسلمان . [ زَ / زِ م ُ س َ ] (ص مرکب ) نومسلمان . جدیدالاسلام . کسی که جدیداً اسلام آورده باشد.
-
اقلیتهای مسلمان درکشورهای غربی
دیکشنری فارسی به عربی
الأقليات الإسلامية
-
جامعه زنان مسلمان
دیکشنری فارسی به عربی
رابطة المرأة المسلمة
-
اقلیتهای مسلمان در کشورهای غربی
دیکشنری فارسی به عربی
الجاليات الإسلامية
-
جستوجو در متن
-
جدیدالاسلام
فرهنگ فارسی عمید
(صفت، اسم) [عربی] jadidol'eslām تازهمسلمان؛ کسی که تازه مسلمان شده.
-
musimon
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مسلمان