کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مسلسل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
machine gun
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تفنگ، مسلسل، به مسلسل بستن
-
submachine gun
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مسلسل دستی، مسلسل خودکار یانیمه خودکار
-
پیاپی
دیکشنری فارسی به عربی
مسلسل
-
میترالیوز
واژهنامه آزاد
مسلسل
-
concatenated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیوستگی، مسلسل
-
نوبتی
دیکشنری فارسی به عربی
متقطع , مسلسل
-
تفنگ
واژگان مترادف و متضاد
اسلحه، جنگافزار، سلاح، مسلسل
-
barraging
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرقت، بطور مسلسل بیرون دادن
-
machine gunner
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تفنگ ماشین، مسلسل چی
-
catenary
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مخاطب، چون دانه های زنجیر، مسلسل
-
continued
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ادامه داد، مسلسل، لاینقطع
-
متواصل
دیکشنری عربی به فارسی
رام نشده , سوقان گيري نشده , مسلسل , ناشکسته
-
continuos
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ادامه دارد، مستمر، مسلسل
-
یوزی
واژهنامه آزاد
نوعی مسلسل سبک با دسته ای کوتاه.
-
مسلسلة
لغتنامه دهخدا
مسلسلة. [ م ُ س َ س َ ل َ ] (ع ص ) مؤنث مسلسل . به زنجیر.- امراءةالمسلسلة (الَ ...) ؛ زن به زنجیر بسته . نام یکی از صور فلکی . رجوع به مدخل امراءة المسلسله شود.|| احادیث مسلسلة؛ حدیثهای مسلسل . رجوع به ترکیب حدیث مسلسل ذیل مدخل مسلسل شود.