کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مسلح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
رجل مسلح
دیکشنری عربی به فارسی
تفنگدار , توپچي , تفنگساز , دزد مسلح
-
نزاع مسلح
دیکشنری عربی به فارسی
جنگ با تفنگ يا تپانچه
-
دزد مسلح
دیکشنری فارسی به عربی
رجل مسلح
-
مسلح کردن
دیکشنری فارسی به عربی
جهز , ذراع , سلاح
-
سارق مسلح
دیکشنری فارسی به عربی
قاطع الطريق
-
سرقت مسلح
دیکشنری فارسی به عربی
لصوصية
-
armed forces intention
نیت نیروهای مسلح
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] هدف یا طرحی که با توجه به توانمندی نیروهای مسلح یک کشور برای اجرای راهکاری معین پیریزی میشود
-
armed neutrality
بیطرفی مسلح
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] بیطرفی در عین آمادگی نظامی
-
از پیش مسلح کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ساعد
-
به كارگیرى نیروهاى مسلح
دیکشنری فارسی به عربی
استخدام القوّات المسلّحة
-
توسّل به نیروهاى مسلّح
دیکشنری فارسی به عربی
استخدام القوّات المسلّحة
-
استفاده از افراد (نیروهاى) مسلّح
دیکشنری فارسی به عربی
استخدام القوّات المسلّحة
-
واژههای همآوا
-
مثله
واژگان مترادف و متضاد
۱. بریدن گوش یا بینی ۲. شکنجه، عقوبت ۳. آفت
-
مصلح
واژگان مترادف و متضاد
اصلاحگر، اصلاحکننده، خیراندیش، خیرخواه، صالح، صلاحاندیش، نیکوکار ≠ مفسد
-
مصلح
فرهنگ نامها
(تلفظ: mosleh) (عربی) آنکه با خیر اندیشی و نیکوکاری به مردم کمک میکند و مشکلات آنها را برطرف میسازد، در مقابلِ مفسد .