کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مسلاق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مسلاق
لغتنامه دهخدا
مسلاق . [ م ِ ] (ع ص ) بلیغ و بلندآواز. مسلق . مصلاق . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). قوی سخن . (مهذب الاسماء). و رجوع به مسلق و مصلاق شود.
-
واژههای همآوا
-
مصلاق
لغتنامه دهخدا
مصلاق . [ م ِ ] (ع ص ) خطیب بلیغ. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مسلاق . (یادداشت مؤلف ). رجوع به مصقع و مصقل و مسلاق و مصلق شود.
-
جستوجو در متن
-
مصلاق
لغتنامه دهخدا
مصلاق . [ م ِ ] (ع ص ) خطیب بلیغ. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مسلاق . (یادداشت مؤلف ). رجوع به مصقع و مصقل و مسلاق و مصلق شود.
-
مسلق
لغتنامه دهخدا
مسلق . [ م ِ ل َ ] (ع ص ) بلیغ و بلندآواز. مسلاق . (منتهی الارب ) (آنندراج ): خطیب مسلق ؛ خطیب بلیغ و بلندآواز.(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و رجوع به مسلاق شود.
-
بلند
لغتنامه دهخدا
بلند. [ ب ُ ل َ ] (ص ، ق ) مقابل پست . (از برهان ). مرتفع و عالی و سرافراز. (ناظم الاطباء). کشیده . افراشته . برافراشته . مرتفع، در مقابل کوتاه و پست . (فرهنگ فارسی معین ). اشرف . أعلی . أعیط. افراخته . باذخ . أکوم . باسق . تِلو. جاهض . رفیع. رفیع...