کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مسعود غزنوی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
مسعود سلجوقی
لغتنامه دهخدا
مسعود سلجوقی . [ م َ دِ س َ ] (اِخ ) چهارمین از سلاجقه ٔ آسیای صغیر (510-551 هَ .ق .). او چند سال پیش از مرگ ، مملکت خود را میان پسران بخش کرد و در 588 هَ .ق . درگذشت . رجوع به ترجمه ٔ طبقات سلاطین اسلام لین پول ص 137 شود.
-
ام مسعود
لغتنامه دهخدا
ام مسعود. [ اُم ْ م ِ م َ ] (اِخ ) انصاری ، زن حکم بن ربیعبن عامر. از زنان صحابی بوده . رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 280 شود.
-
ام مسعود
لغتنامه دهخدا
ام مسعود. [ اُم ْ م ِ م َ ] (ع اِ مرکب ) ناقه . (از المرصع).
-
حمیدالدین مسعود
لغتنامه دهخدا
حمیدالدین مسعود. [ ح َ دُدْ دی ن ِ م َ ] (اِخ ) ابن سعد شالی کوب . از احرار خطه ٔ لوهور بود و در طبع زکی ، و شعروی قرین عنصری و رودکی . و در لوهوراز بزرگی شنیدم که این قطعه در صفت قلم گفته است :حبذا ملک همایون تو کآب چشمش بی گمان دارد خاصیت آب حیوان ...
-
شهاب الدین مسعود
لغتنامه دهخدا
شهاب الدین مسعود. [ ش ِ بُدْ دی م َ ] (اِخ ) از ارکان دربار سلطان شاه بن ایل ارسلان و حاجب بزرگ وی بود. رجوع به حبیب السیر چ تهران ج 1 ص 433 و تاریخ جهانگشای ج 2 ص 23 و 45 شود.
-
شهاب الدین مسعود
لغتنامه دهخدا
شهاب الدین مسعود. [ ش ِ بُدْ دی م َ ] (اِخ ) حاجب کبیر سلطان تکش خان بود. رجوع به حبیب السیر چ تهران ج 1 ص 434 شود.
-
قاضی مسعود قمی
لغتنامه دهخدا
قاضی مسعود قمی . [ م َ دِ ق ُ ] (اِخ ) رجوع به قاضی قمی شود.
-
نجم الدین مسعود
لغتنامه دهخدا
نجم الدین مسعود. [ ن َ مُدْ دی م َ ] (اِخ ) وی به سال 913 هَ . ق . وکیل و متصدی اداره ٔ امور مالی و اداری دربار شاه اسماعیل صفوی شد. رجوع به حبیب السیر ج 3 جزء 4 ص 149 و سازمان اداری حکومت صفوی ص 81 شود.
-
خواجه مسعود قمی
لغتنامه دهخدا
خواجه مسعود قمی . [ خوا / خا ج َ / ج ِ م َ دِ ق ُ ] (اِخ ) نام یکی از دانشمندان است و او راست :1 - مناظرة الشمس والقمر.2 - مناظرة السیف والقلم . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
ناصرالدین
لغتنامه دهخدا
ناصرالدین . [ ص ِ رُدْ دی ] (اِخ ) مسعود غزنوی . لقب سلطان مسعودبن سلطان محمود غزنوی است . رجوع به مسعود غزنوی در این لغت نامه و نیز رجوع به تاریخ بیهقی شود.
-
ارسلان
لغتنامه دهخدا
ارسلان . [ اَ س َ ] (اِخ ) غزنوی . رجوع به ارسلانشاه بن مسعود غزنوی شود.
-
ارسلانشاه
لغتنامه دهخدا
ارسلانشاه . [ اَ س َ ] (اِخ ) غزنوی . رجوع به ارسلانشاه بن مسعود غزنوی شود.
-
عمادالدوله ٔ غزنوی
لغتنامه دهخدا
عمادالدوله ٔ غزنوی . [ ع ِ دُدْ دَ ل َ ی ِ غ َ ن َ ] (اِخ ) لقب مسعودبن ابراهیم بن مسعودبن محمودبن سبکتکین ، از سلاطین سلسله ٔ غزنوی است . وی بعد از پدر خود سلطان ابراهیم ، شانزده سال سلطنت کرد و در سال 508 هَ . ق . درگذشت . رجوع به مسعود (ابن ابراهی...
-
ظهیر خلیفةا
لغتنامه دهخدا
ظهیر خلیفةا. [ ظَ رُ خ َ ف َ تِل ْ لاه ] (اِخ ) لقب مسعودبن محمود غزنوی است . رجوع به مسعود... غزنوی شود. (تاریخ بیهقی ص 298).
-
علاءالدوله
لغتنامه دهخدا
علاءالدوله . [ ع َ ئُد دَ ل َ ](اِخ ) مسعود ثالث غزنوی . رجوع به مسعود ثالث شود.