کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مسعود پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
حمیدالدین مسعود
لغتنامه دهخدا
حمیدالدین مسعود. [ ح َ دُدْ دی ن ِ م َ ] (اِخ ) ابن سعد شالی کوب . از احرار خطه ٔ لوهور بود و در طبع زکی ، و شعروی قرین عنصری و رودکی . و در لوهوراز بزرگی شنیدم که این قطعه در صفت قلم گفته است :حبذا ملک همایون تو کآب چشمش بی گمان دارد خاصیت آب حیوان ...
-
شهاب الدین مسعود
لغتنامه دهخدا
شهاب الدین مسعود. [ ش ِ بُدْ دی م َ ] (اِخ ) از ارکان دربار سلطان شاه بن ایل ارسلان و حاجب بزرگ وی بود. رجوع به حبیب السیر چ تهران ج 1 ص 433 و تاریخ جهانگشای ج 2 ص 23 و 45 شود.
-
شهاب الدین مسعود
لغتنامه دهخدا
شهاب الدین مسعود. [ ش ِ بُدْ دی م َ ] (اِخ ) حاجب کبیر سلطان تکش خان بود. رجوع به حبیب السیر چ تهران ج 1 ص 434 شود.
-
ابراهیم بن مسعود غزنوی
لغتنامه دهخدا
ابراهیم بن مسعود غزنوی . [ اِ م ِ ن ِ م َ دِ غ َ ن َ ] (اِخ ) رجوع به ابراهیم غزنوی شود.
-
قاضی مسعود قمی
لغتنامه دهخدا
قاضی مسعود قمی . [ م َ دِ ق ُ ] (اِخ ) رجوع به قاضی قمی شود.
-
نجم الدین مسعود
لغتنامه دهخدا
نجم الدین مسعود. [ ن َ مُدْ دی م َ ] (اِخ ) وی به سال 913 هَ . ق . وکیل و متصدی اداره ٔ امور مالی و اداری دربار شاه اسماعیل صفوی شد. رجوع به حبیب السیر ج 3 جزء 4 ص 149 و سازمان اداری حکومت صفوی ص 81 شود.
-
خواجه مسعود قمی
لغتنامه دهخدا
خواجه مسعود قمی . [ خوا / خا ج َ / ج ِ م َ دِ ق ُ ] (اِخ ) نام یکی از دانشمندان است و او راست :1 - مناظرة الشمس والقمر.2 - مناظرة السیف والقلم . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
Masoud
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مسعود
-
Masorah
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مسعود
-
comade
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مسعود
-
copperworks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مسعود
-
copperah
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مسعود
-
مسعوده
فرهنگ نامها
(تلفظ: maseude) (عربی) (مؤنث مسعود) (در قدیم) خجسته ، مبارک ، ← مسعود .
-
burweed marsh elder
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مسعود سلیمانی
-
سودی
لهجه و گویش تهرانی
سودابه،مسعود