کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مسطحة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مسطحة
لغتنامه دهخدا
مسطحة. [ ] (ع اِ) نوعی کشتی جنگی . (از تاریخ تمدن جرجی زیدان ج 1 ص 161).
-
واژههای مشابه
-
هندسه ٔ مسطحه
لغتنامه دهخدا
هندسه ٔ مسطحه . [ هَِ دِ س ِ ی ِ م ُ س َطْ طَ ح ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) هندسه ای است که با فضای دوبعدی سر و کار دارد یعنی از اشکال موجود در یک صفحه بحث می کند.
-
زاویه ٔ مسطحه
لغتنامه دهخدا
زاویه ٔ مسطحه . [ ی َ ی ِ م ُ س َطْ طَ ح َ / ح ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به زاویه و زاویه بسیطه شود.
-
واژههای همآوا
-
مستحط
لغتنامه دهخدا
مستحط. [ م ُ ت َ ح ِطط ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر استحطاط. چیزی کم کردن خواهنده . (منتهی الارب ). آنکه پائین آوردن قیمت چیزی را بخواهد. (اقرب الموارد). رجوع به استحطاط شود.
-
جستوجو در متن
-
plane geometry
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هندسه هواپیما، هندسه مسطحه
-
altitude 1
ارتفاع 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] در هندسۀ مسطحه، پارهخط یا طول پارهخطی که از رأس یک چندضلعی بر ضلعی دیگر عمود میشود
-
زاویه ٔ مرکزی
لغتنامه دهخدا
زاویه ٔ مرکزی . [ ی َ /ی ِ ی ِ م َ ک َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) هر زاویه ای که رأسش مرکز دائره و دو ضلع آن دو شعاع دائره باشد زاویه ٔ مرکزی آن دایره است . (هندسه ٔ مسطحه ٔ رهنما).
-
متوازی الاضلاع
لغتنامه دهخدا
متوازی الاضلاع . [ م ُ ت َ یُل ْ اَ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) آن سطح چهارپهلو است که هر دو ضلعی که برابر یکدیگر باشند متوازی باشند و آن خط که به میان هر دو زاویه برابر یکدیگر کشیده آید قطر او بود. (التفهیم ص 14). شبیه بالمعین . (از محیطالمحیط). سطح چها...
-
هندسه
لغتنامه دهخدا
هندسه . [ هََ دَ / هَِ دِس َ / س ِ ] (معرب ، اِ) و در عربی به فتح اول به معنی اندازه و شکل باشد. (برهان ). از اصول علوم ریاضی است و علمی است که در آن از احوال مقدارها و اندازه ها بحث شود. (از کشاف اصطلاحات الفنون ). دانستن اندازه ها است و چندی یک از ...
-
مثلثات
لغتنامه دهخدا
مثلثات . [ م ُ ث َل ْ ل َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مثلثة. رجوع به مثلثة شود.- مثلثات اربع ؛ مثلثات چهارگانه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به ترکیب بعد و مثلثة شود.- مثلثات افلاک ؛ مراد از بروج افلاک است چرا که من جمله دوازده برج سه برج آتشی اند: حمل...
-
ادوم
لغتنامه دهخدا
ادوم . [ اِ ] (اِخ ) (لفظی عبرانی بمعنی سرخ ) این بلاد را بنام ادوم یعنی عیسوبن اسحاق چنین خواندند (رجوع بماده ٔ قبل شود) و قبلاً این موضع را جبل سعیر مینامیدند منسوب بسعیر جد حوریین و معنی سعیر دارای زمین دشوار است (بمناسبت اراضی وعر آن ).و از توراة...
-
طاق بستان
لغتنامه دهخدا
طاق بستان . [ ق ِ ب ُ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه سنندج و کرمانشاهان بین گاوبنده و کرمانشاهان ، در 143000 گزی سنندج و 7500 گزی کرمانشاهان . در این محل قریب به سی چهل خانوار سکونت دارند، طاقها و حجاریهای زمان ساسانیان در کنار آبادی سر راه کردستان واقع ...