کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مسرت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مسرت
/mase(a)rrat/
معنی
۱. شاد شدن.
۲. شادی؛ شادمانی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
ابتهاج، بهجت، خوشحالی، خوشی، سرور، شادمانی، شادی، شعف ≠ اندوه، ضراء، غم
دیکشنری
cheer, gladness, joy, pleasure
-
جستوجوی دقیق
-
مسرت
واژگان مترادف و متضاد
ابتهاج، بهجت، خوشحالی، خوشی، سرور، شادمانی، شادی، شعف ≠ اندوه، ضراء، غم
-
مسرت
واژگان مترادف و متضاد
۱. شادی، شعف، شادمانی، سرور، نشاط ۲. شاد شدن، شادمانی کردن، نشاطمند شدن
-
مسرت
فرهنگ نامها
(تلفظ: mase(a)rrat) (عربی) شادی ، سرور ، شادمانی .
-
مسرت
فرهنگ فارسی معین
(مَ سَ رَّ) [ ع . مسرة ] (اِ.) شادمانی ، خوشی .
-
مسرت
لغتنامه دهخدا
مسرت . [ م َ س َرْ رَ ] (ع اِمص ) مسرة. سرور. شادمانی . شادی . خرمی . خوشی . انبساط. فرح . خوشحالی . سراء : مرا در دوستی تو چندان مسرت و ابتهاج حاصل است که هیچ چیز در موازنه ٔ آن نیاید. (کلیله و دمنه ). و رجوع به مسرة شود.
-
مسرت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مسَرَّة] mase(a)rrat ۱. شاد شدن.۲. شادی؛ شادمانی.
-
مسرت
دیکشنری فارسی به عربی
بهجة
-
واژههای مشابه
-
ذی مسرت
لغتنامه دهخدا
ذی مسرت . [ م َ س َرْ رَ ] (ع ص مرکب ) صاحب شادمانی .فرحناک . و در عناوین نویسند: خدمت ذیمسرت فلان ...
-
مسرت آثار
لغتنامه دهخدا
مسرت آثار. [ م َ س َرْ رَ ] (ص مرکب ) آن که از وی شادمانی و سرور باقی ماند. که شادمانی از او بنماید. و رجوع به مسرت شود.
-
مسرت افزا
لغتنامه دهخدا
مسرت افزا. [ م َ س َرْ رَ اَ ] (نف مرکب ) مسرت افزای . مسرت افزاینده . افزاینده ٔ مسرت . افزون سازنده ٔشادی . آنچه شادی را بیفزاید. و رجوع به مسرت شود.
-
مسرت افزای
لغتنامه دهخدا
مسرت افزای . [ م َ س َرْ رَ اَ ] (نف مرکب ) مسرت افزا. رجوع به مسرت افزا شود.
-
مسرت انگیز
لغتنامه دهخدا
مسرت انگیز. [ م َ س َرْ رَ اَ ] (نف مرکب ) آنچه سبب مسرت شود. که باعث خوشی و فرح گردد. و رجوع به مسرت شود.
-
مسرت بخش
لغتنامه دهخدا
مسرت بخش . [ م َ س َرْ رَ ب َ ] (نف مرکب ) مسرت بخشنده . آنچه ایجادمسرت کند. که شادی بیافریند. و رجوع به مسرت شود.
-
مسرت فزا
لغتنامه دهخدا
مسرت فزا. [ م َ س َرْ رَ ف َ ] (نف مرکب ) مسرت فزای . مسرت افزا. مسرت انگیز. و رجوع به مسرت افزا و مسرت شود.