کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مسجدسلیمان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مسجدسلیمان
لغتنامه دهخدا
مسجدسلیمان . [ م َ ج ِ س ُ ل َ / ل ِ ] (اِخ ) یکی از بخشهای شهرستان اهواز که محدود است از شمال به بخش قلعه زراس و رودخانه ٔ کارون ، از جنوب به بخش هفتگل ، از مغرب به شهرستان شوشتر، از مشرق به بخشهای انده و قلعه زراس . منطقه ای است کوهستانی با هوای گر...
-
واژههای همآوا
-
مسجد سلیمان
فرهنگ واژههای سره
پارسوماش
-
مسجد سلیمان
لغتنامه دهخدا
مسجد سلیمان . [ م َ ج ِ س ُ ل َ / ل ِ ] (اِخ ) شهر مسجدسلیمان در 145هزارگزی شمال شرقی اهواز در طول 39 درجه و 17 دقیقه و 30 ثانیه و عرض 31 درجه و 59 دقیقه قرار دارد. هوای شهر گرمسیر و بادهای گرمی که در تابستان از کوههای آن بر می خیزد بسیار سوزان است ....
-
جستوجو در متن
-
بی بی یان
واژهنامه آزاد
نام محلی مسکونی درشهرستان مسجدسلیمان.
-
دزک
لغتنامه دهخدا
دزک . [ دِ زَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جهانگیری بخش مسجدسلیمان ، شهرستان اهواز. واقع در 37هزارگزی شمال باختری مسجدسلیمان و 6هزارگزی خاور راه شوسه ٔ مسجدسلیمان به لالی . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
طاقه
لغتنامه دهخدا
طاقه . [ ق َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان زیلائی بخش مسجدسلیمان شهرستان اهواز در 26هزارگزی شمال باختری مسجدسلیمان و 4هزارگزی خاور مسجدسلیمان به لالی . سکنه ٔ آن 50 نفر است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
-
گدارشاه
لغتنامه دهخدا
گدارشاه . [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جهانگیری بخش مسجدسلیمان اهواز، 50هزارگزی شمال مسجدسلیمان ، کنار راه شوسه ٔ مسجدسلیمان به لالی . کوهستانی ، گرمسیر مالاریائی و سکنه ٔ آن 55 تن . آب آن از کارون . محصول آن غلات . شغل اهالی زراعت و کارگری شرکت ...
-
شهنی
واژهنامه آزاد
نام طایفه ای از بابادی باب هفت لنگ بختیاری، مرکز تجمع اصلی شهرستان مسجدسلیمان
-
گچ خلج
لغتنامه دهخدا
گچ خلج . [ گ َ خ َ ل َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان زیلائی بخش مسجدسلیمان شهرستان اهواز. 20هزارگزی شمال باختری مسجدسلیمان به لالی و سکنه ٔ آن 50 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
جاجو
لغتنامه دهخدا
جاجو. (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان جهانگیری بخش مسجدسلیمان شهرستان اهواز، واقع در 29هزارگزی شمال باختری و 8هزارگزی خاور راه شوسه ٔ مسجدسلیمان به لالی ، دارای 50 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
گزستان
لغتنامه دهخدا
گزستان . [ گ َ زِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جهانگیری بخش مسجدسلیمان شهرستان اهواز واقع در 35 هزارگزی شمال باختری مسجدسلیمان و 10 هزارگزی شوسه ٔ مسجدسلیمان به لالی . هوای آن گرم و دارای 350 تن سکنه است . آب آنجا از رود کارون تأمین میشود. محصول آن غل...
-
گدارلندر
لغتنامه دهخدا
گدارلندر. [ گ ُ ل َ دَ ] (اِخ ) دهی از دهستان تل بزان بخش مسجدسلیمان شهرستان اهواز، در 13هزارگزی شمال خاوری مسجدسلیمان ، کنار راه شوسه ٔ مسجدسلیمان . کوهستانی ، گرمسیر مالاریائی و سکنه ٔ آن 500 تن می باشد. آب آن از کارون بوسیله ٔ تلمبه تأمین میشود. ...
-
فتاح آباد
لغتنامه دهخدا
فتاح آباد. [ ف َت ْ تا ] (اِخ ) دهی از دهستان یک مهه ٔ بخش مسجدسلیمان شهرستان اهواز، که در 27 هزارگزی جنوب خاوری مسجدسلیمان و کنار راه شوسه ٔ مسجدسلیمان و هفتگل قرار دارد. جایی کوهستانی ، گرمسیر و دارای 120 تن سکنه است . آب آنجا از رودخانه ٔ تمبیان ت...