کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مستی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
عیش و مستی
فرهنگ گنجواژه
خوشگذرانی.
-
عشق و مستی
فرهنگ گنجواژه
عیش و مستی، خوشگذرانی.
-
مستوری و مستی
فرهنگ گنجواژه
مستی در خفا، عیش پنهانی.
-
مستی و خماری
فرهنگ گنجواژه
مدهوشی
-
مستی و راستی
فرهنگ گنجواژه
افشاء سر در حالت مستی.
-
مستی و رندی
فرهنگ گنجواژه
متضاد.
-
مستی و غرور
فرهنگ گنجواژه
تکبر، نخوت.
-
پیاله اول و بد مستی
لهجه و گویش تهرانی
زیاده خواهی، تازه به دوران رسیدگی
-
جستوجو در متن
-
مسکر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] mosker چیزی که سکر و مستی بیاورد؛ مستیآور.
-
سکران
دیکشنری عربی به فارسی
مست , مخمور , خيس , مستي , دوران مستي
-
drunks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مستی، دوران مستی، میگسار، معتاد به شراب
-
تساکر
لغتنامه دهخدا
تساکر. [ ت َ ک ُ ] (ع مص ) مستی نمودن بی مستی . (زوزنی ). مستی نمودن . (دهار). خود را مست وانمودن بغیر مستی و نشاءة. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). مستی نمودن از خود بی مستی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة). مستی نمودن . (از اقرب الموارد) (...
-
drunkenly
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مستی
-
drunken reveler
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مستی
-
drunkly
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مستی