کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مستوصلة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مستوصلة
لغتنامه دهخدا
مستوصلة. [ م ُ ت َ ص ِ ل َ ] (ع ص ) زنی که درخواست کند گیسوی او را به گیسوی زنی دیگر پیوند کنند. (از اقرب الموارد). آن زن که بر موی وی پیوند کنند. (آنندراج ). زن که گیسوی عاریت دارد. زن با گیسوی عاریت . مقابل واصلة. زن که گیسوی عاریت سازد. حدیث : لعن...
-
جستوجو در متن
-
مستوصل
لغتنامه دهخدا
مستوصل . [ م ُ ت َ ص ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استیصال . رجوع به استیصال و مستوصلة شود.