کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مستوسق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مستوسق
/mosto[w]seq/
معنی
راستودرست؛ دارای نظموترتیب.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مستوسق
لغتنامه دهخدا
مستوسق . [ م ُ ت َ س ِ ] (ع ص ) شتران فراهم آینده . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || اطاعت کننده و در انقیاد درآمده . (از اقرب الموارد). و رجوع به استیساق شود.
-
مستوسق
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: مستَوسق] [قدیمی] mosto[w]seq راستودرست؛ دارای نظموترتیب.
-
واژههای همآوا
-
مستوثق
لغتنامه دهخدا
مستوثق . [ م ُ ت َ ث ِ] (ع ص ) استواری گیرنده و استوار. (از منتهی الارب ).سخت بسته . استوار کرده . || وثیقه گیرنده از کسی . (از اقرب الموارد). و رجوع به استیثاق شود.
-
مستوثق
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: مستَوثق] [قدیمی] mosto[w]seq دارای وثوق و اطمینان.