کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مستنصر با پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ابوالعباس
لغتنامه دهخدا
ابوالعباس . [ اَبُل ْ ع َب ْ با ] (اِخ ) احمدبن المستنصر. امیرکبیر پسر بزرگ مستنصر خلیفه ٔ عباسی . رجوع به احمد... شود.
-
ابوالعباس
لغتنامه دهخدا
ابوالعباس . [ اَ بُل ْ ع َب ْ با ](اِخ ) احمد مستنصر. نوزدهمین و بیست وچهارمین از سلاطین بنی مرین مراکش . از سال 776 تا 786 هَ . ق . و باز از سال 789 تا 796 هَ . ق . رجوع به مستنصر... شود.
-
ابوالعباس
لغتنامه دهخدا
ابوالعباس . [ اَ بُل ْ ع َب ْ با ] (اِخ ) احمد مستنصر. شانزدهمین از امرای بنی حفص تونس از سال 772 تا 796 هَ . ق .
-
ابوالحرث
لغتنامه دهخدا
ابوالحرث . [ اَ بُل ْ ؟ ] (اِخ ) ارسلان بن عبداﷲ بساسیری ، مملوک بهاءالدولةبن عضدالدولةبن بویه . مقدم اتراک بغداد. او در بغداد بر قائم بامراﷲ خروج کرد دو خطبه بنام مستنصر عبیدی صاحب مصر گردانید و در جنگ با طغرل بگ سلجوقی کشته شد (451 هَ . ق .) و قائم...
-
المستنصر با
لغتنامه دهخدا
المستنصر با. [ اَ م ُ ت َ ص ِ رُ بِل ْ لاه ] (اِخ ) منصوربن محمدالظاهر بأمراﷲ مکنی به ابوجعفر (588 - 640 هَ . ق .) سی وششمین خلیفه ٔ عباسی . رجوع به تاریخ الخلفاء سیوطی چ 2 صص 460 - 464 و اعلام زرکلی چ 1 ج 3 ص 1074 و اعلام المنجد و مستنصر باﷲ شود.
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ](اِخ ) ابن محمدبن موسی الفوات . مؤلف حبیب السیر آرد: در روضةالصفا از احمدبن محمدبن موسی بن الفوات منقولست که گفت : پدرم در سلک عمال احمدبن الخصیب الوزیر انتظام داشت و میان ایشان نقاری پیدا شد، روزی یکی از خدام دارالخلافه با من گفت که...
-
المستنصر با
لغتنامه دهخدا
المستنصر با. [ اَ م ُ ت َ ص ِ رُ بِل ْ لاه ] (اِخ ) احمدبن محمدالظاهربن الناصر المستضی ٔ عباسی مکنی به ابوالقاسم (متوفی در حدود 661 هَ . ق . / 1263 م .) نخستین خلیفه ٔ عباسی در مصر. وی به سال 659 هَ. ق . بخلافت رسید. رجوع به اعلام زرکلی چ 1 ج 1 ص 72 ...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن الظاهرباﷲ محمدبن الناصرلدین اﷲ اولین خلیفه ٔ عباسی مصر ملقب به اسود و مکنی به ابونصر. ملک ظاهر او را در مصر به سال 660 هَ . ق . بخلافت برداشت و لقب برادر او المستنصرباﷲ را به او دادند و او به بغداد رفت تا بمستقرّ خلافت جای...
-
صبیحة
لغتنامه دهخدا
صبیحة. [ ص َ ح َ ] (اِخ ) وی زوجه ٔ مستنصر باﷲ حکم بن عبدالرحمن نهمین خلیفه از خلفای اموی اندلس است که با مهارت در علوم و ادب و سیاست و هنگام خلافت شوهر خویش نفوذ و اقتدار فراوان داشت و چون شوهر وی درگذشت فرزند او المؤید باﷲ خردسال بود و صبیحة تا مد...
-
اتاکم بامرا
لغتنامه دهخدا
اتاکم بامرا. [ اَ ک ُ ب ِ اَ رِل ْ لاه ] (اِخ ) ابوالعباس . مؤلف حبیب السیر آرد: چون مستنصر (خلیفه ٔ مصر) با فوجی از خواص کشته شده از جمله مردمی که خود را از آن غرقاب بساحل نجات رسانیدندیکی ابوالعباس اتاکم بأمراﷲ بود که در سلک احفاد المسترشد باﷲ ان...
-
ابوطالب
لغتنامه دهخدا
ابوطالب . [ اَ ل ِ ] (اِخ ) محمّدبن مسلمه ، عمیدالدوله . بعد از عزل ابوطلحه وزارت یافت و لقب رئیس الرؤسا بدو دادند و میان او و بساسیری که از جمله ٔ امرای دیالمه بود خلاف و مشاجرتی برخاست بساسیری با اتباع خویش از بغداد بیرون شد و دست غارت و تاراج برد...
-
حسن حمودی
لغتنامه دهخدا
حسن حمودی . [ح َ س َ ن ِ ح َم ْ مو ] (اِخ ) ابن یحیی بن علی بن حمود ملقب به مستنصر از خلفای بنی حمود اندلس بود و در مالقه میزیست و در 342 هَ . ق . بخلافت نشست و در 438 هَ . ق . خلع شد و در 446 هَ . ق . با زهر مسموم گشت و درگذشت . (زرکلی چ 1 ص 243 بنق...
-
ابوالعباس
لغتنامه دهخدا
ابوالعباس . [ اَ بُل ْ ع َب ْ با ] (اِخ ) احمدبن ابی نصر خصیب بن عبدالحمید جرجانی . یکی از اکابر رجال عصر خویش و وزیر المستنصر باﷲ عباسی بود و پس از مستنصر وزارت مستعین داشت و در آخر مستعین ویرا عزل و بجزیره ٔ اقریطش نفی کرد. گویند با آنکه بصفات سخا ...
-
ابوضربه
لغتنامه دهخدا
ابوضربه . [ اَ ض َ ب َ ] (اِخ ) محمّد ثالث ملقب به المستنصر از امرای بنی حفص در تونس . او از اواسط شعبان 717 هَ . ق . تا ربیع الاخر 718 حکومت راند. وی را در 717 موحّدین از حبس خلاص کردند و در جنگی که میان او و ابوبکر حاکم تونس واقع شد فاتح آمد و چون ...
-
ابوحفص
لغتنامه دهخدا
ابوحفص . [ اَ ح َ ] (اِخ ) عمربن یحیی اول یا عمر اول . پنجمین سلطان حفصی در تونس . در سال 681 هَ . ق . مردی موسوم به احمدبن مرزوق بن ابی عمارة ادعای انتساب بخاندان حفصی کردو بدین بهانه بر تونس مستولی گشت و ابوحفص سلطان تونس بگریخت و تا سنه ٔ 683 ابن ...