کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مستنجم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مستنجم
/mostanjem/
معنی
۱. آنکه طلب روشناییکند.
۲. روشن؛ تابان.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مستنجم
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ جِ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - خواهندة روشنایی . 2 - (ص .) روشن ، تابان .
-
مستنجم
لغتنامه دهخدا
مستنجم . [ م ُ ت َ ج ِ ] (ع ص ) طلب روشنائی کننده . (غیاث ) (آنندراج ). و رجوع به استنجام شود. || روشن . (غیاث ) (آنندراج ). تابیده و افروخته : دود پیوسته هم از هیزم بودکی ز آتشهای مستنجم بود.مولوی (مثنوی ).
-
مستنجم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mostanjem ۱. آنکه طلب روشناییکند.۲. روشن؛ تابان.