کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مستقیما پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
straightly
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مستقیما
-
reliantly
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مستقیما
-
erectly
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مستقیما
-
squarely
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مستقیما
-
straight flute
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فلوت مستقیما
-
instantly
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فورا، مستقیما
-
straight man
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرد مستقیما
-
firsthand
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دست اول، مستقیما، مستقیم، اصلی
-
nearly
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقریبا، تاحدی، مستقیما
-
بلاواسطه
واژگان مترادف و متضاد
بیواسطه، راساً، مستقیماً ≠ باواسطه، معالواسطه
-
farm milk
شیر تازهدوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] شیری که مستقیماً از تولیدکنندهها جمعآوری شده باشد
-
cab over tractor
بیدماغ 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] نوعی کامیون که اتاق آن مستقیماً بر روی موتور قرار دارد
-
cab over truck
بیدماغ 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] نوعی تریلی که اتاق آن مستقیماً بر روی موتور قرار دارد
-
indirect free kick
ضربۀ آزاد غیرمستقیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] ضربۀ آزادی که نمیتواند مستقیماً به گل منجر شود
-
direct free kick
ضربۀ آزاد مستقیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] ضربۀ آزادی که میتواند مستقیماً به گل منجر شود